و اين سخن ،
مغاير است با آنچه بعضي شايع ساختهاند كه عُمَر ـ تنها ـ از نگارش حديث نهي كرد .
و از اينجا ، بر
فهرستِ اسامي كساني كه مخالفِ آراي عمر بودند ،
اشخاصِ زير افزوده میشود :
25. ابو درداء.
26. ابو مسعود انصاري.
27.عُقْبَة بن عامر.
ما نمیخواهيم ـ در اينجا ـ در
اين نامها تفصيل دهيم . تنها اشاره میكنيم كه صحابيان زياي بودند كه فقهشان با فقه اهل
بيت ، مُتَّحِد بود ؛ و شمار اينان آن گونه كه ابن حجر میپندارد ، به
13 نفر يا 7 نفر (آن گونه كه موسي جار الله گمان میکند) منحصر نمیشود .
آرای ناسازگار (نظراتِ مختلف)
از ابن عبّاس درباره مردي سؤال شد
كه درميگذرد و يك دختر و خواهرِ تَني ، بر جاي مینهد .
ابن عبّاس پاسخ داد : نصفِ
ميراث به دختر میرسد ، و خواهرش ارث نمیبرد .
سائل گفت : عمر
به غير اين قضاوت كرد!
ابن عبّاس گفت : شما
بهتر میدانيد يا خدا؟!
سائل میگويد :
مقصودش را نفهميدم تا اينكه از ابن طاووس [يماني] پرسيدم و سخن ابن عبّاس را برايش
گفتم .
او گفت : پدرم
به من خبر داد كه شنيد ابن عبّاس میگفت : خداي
بزرگ میفرمايد : P إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ
وَلَهُ أُخْتٌ فَلَها