اُبَي گفت : اي
عُمَر ، آيا در حديث از پيامبر به من تهمت میزني؟!
عُمَر گفت : اي
ابا منذر ، والله ، بر اين كار تو را متّهم نمیسازم ، ليكن
خوش ندارم حديث رسول خدا بَرمَلا شود ![643]
و اين سخن عمر كه میگويد : «أقلّوا الرِّواية عَنْ رَسول الله إلاّ فيما يُعْمَلُ
به»[644] (از رسول خدا
كم روايت كنيد مگر در اعمالِ [عبادي]) .
سِرّ منع در نصّ اول ، مانند خورشيد آشكار است . عمر نمیخواست حديثِ پيامبر بَرمَلا شود
ـ «كَرِهْتُ أن يكون الحديثُ عن رسول الله ظاهراً» (دوست ندارم حديث پيامبر آشكار گردد) ـ تا
در دولتِ وي يا در شخصِ او ، خلل و خَلأ فقهي بروز نكند .
چنين است قيد «ما يُعمل به» ؛ يعني جواز نقل احاديثِ مشهورِ معمول ميان مسلمانان كه در احكام و جز آن ، جريان داشت و خليفه (چون ديگر مسلمانان) بدان آشنا بود .
امّا احاديثي را كه مردم نمیدانند
(يا بسا عمر شناختي از آنها ندارد) اجازه نمیدهد محدِّثان نقلش كنند ؛ چراكه امكان دارد ميان آنها و اجتهاداتِ عُمَر تضادّ پديد آيد و براي
دستگاه حكومت ـ كه میبايست مرجع فقهي براي امّت اسلام باشد و كارها را
سامان بخشد ـ مشكل ايجاد كند .
و از اين روست كه عُمَر به صحابه میگويد : «أَقيموا عندي ، لا والله ، لا
تُفارِقوني ما عِشتُ ؛ نحن أعلم ، نَأْخُذ
منكم ونَرُدُّ عليكم» ؛ نزدم بمانيد!
به خدا سوگند ، تا زندهام نمیگذارم
از من دور شويد ؛ من از شما
داناترم ، حرفتان را
میشنوم و پاسخ میگويم .
پس واضح شد كه عمر ، نقل
روايت را نمیپسنديد ؛ چنان كه بسياري از