دكتر نادية عمری در كتاب اجتهاد
الرسول ـ در بحثِ نمونههایی از اختلافِ علما در اجتهاد به رأي ـ براي سه طلاق [در يك مجلس] بحث
جداگانهای را سامان میدهد و مینويسد :
اصل در طلاق اين است كه به طور متفرق ـ
يكي پس از ديگري ـ صورت گيرد . خداي متعال میفرمايد : الطَّلاقُ
مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ ؛[512] طلاق
دو بار است (پس از آن) يا نگه داشتنِ زن به خوبي و نيكي يا آزاد و رها ساختنِ او
به احسان .
حكمت اجراي دفعاتِ طلاق با فاصله ، اين است كه براي مرد فرصتي فراهم آيد كه به زندگي مشترك و زناشويي ـ كه
شارع بر استمرار آن تأكيد دارد ـ نيك بينديشد ، و پس
از دو بار طلاق ، خداي متعال میفرمايد : فَإِنْ
طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّي تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ ؛[513] اگر براي بار
سوم زن را طلاق داد ، نمیتواند
او را دوباره بگيرد مگر اينكه آن زن با مرد ديگري ازدواج كند [و سپس طلاق بگيرد] .
اين ،
طلاقي است كه قرآن تشريع كرد ، هر دفعه جدا از دفعه ديگر .
ليكن اگر مرد اين فرصت تكرار (و به خود
باز آمدن) را برای خود تلف ساخت و در جدايي نهايي ، شتاب
ورزيد و هر سه طلاق را در يك لفظ آورد ، حكم آن چيست؟
در قرآن ، در
جمع سه طلاق در يك لفظ يا در يك مجلس ، دستوری