responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 202

2 - زيد بن ثابت

— از مجاهد نقل شده است كه گفت :

عمر به شام آمد ، دريافت كه مسلماني مردي ذمّي را به قتل رسانده است ، خواست او را قصاص كند . زيد بن ثابت به او گفت : آيا برادر ديني ات را براي بنده ات قصاص می‌كني؟! عمر براي آن ذمّي ديه قرار داد .[411] 

— از مكحول نقل شده كه :

عُبادة بن صامت ، نَبَطی‌ای[412] را صدا زد كه حيوانش را ـ كه سوي بيت المقدس می‌گريخت ـ نگه دارد ، آن مرد خودداري كرد . عباده او را زد ، سرش شكست . وي به عمر شكايت كرد . عمر عباده را فراخواند و پرسيد چرا اين كار را كردي؟

عباده پاسخ داد : به او گفتم حيوانم را نگه دارد ، سرباز زد! من مردي تندخويم ، او را زدم!

عمر گفت : براي قصاص خود را آماده کن .

زيد بن ثابت گفت : آيا براي بنده ات ، برادرت را قصاص می‌كني؟!

عمر از قصاص او دست برداشت و به ديه حكم كرد .[413] 

— از زيد بن ثابت حكايت شده كه :

روزي عُمَر خواست بر او درآيد و اجازه خواست ، زيد اجازه داد در حالي كه سرش در دست جاريه‌اش بود كه آن را شانه می‌كرد و می‌آراست .

زيد (تا عمر را ديد) سرش را از دست كنيزش كشيد . عمر گفت : او را واگذار سرت را مرتّب سازد .

زيد گفت : اي امير مؤمنان ، كاش پيغام می‌فرستادي ، نزدت می‌آمدم .


[411]. مصنّف عبدالرزّاق 10: 100، حديث 18509؛ كنز العمّال 15: 97، حديث 40242.

[412]. نَبَط: طائفه‌اي از عجم كه بين عراقين فرود آمدند؛ نَبَطي: يك تن از طائفه نَبَط.

[413]. سنن بيهقی 8: 32؛ تذكرة الحفّاظ 1: 31، شماره 16؛ كنز العمّال 15: 94، حديث 40232.

نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 202
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست