responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 194

مخالفت و ترديد در آن جايز نمی‌باشد ؛ چراكه سخن وحي است .

امّا خليفه ، سمتِ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را نداشت و مردم او را مُشرِّع احكام نمی‌شمردند ،[386] بلكه چونان مُحدِّثی می‌انگاشتند كه از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم روايت می‌كند (و نه چيز ديگر) .

ابوبكر و عُمَر اين حقيقت را دريافتند و در آغاز كارشان به نقل احكام شرعي از قرآن يا سنّت پرداختند و آن گاه كه امري بر آن‌ها پوشيده می‌ماند به بزرگان صحابه رجوع می‌كردند و از آنان می‌پرسيدند كه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در مثل چنان امري چگونه حكم كرد .

با اين شيوه آنان خود ، احكام را درمي‌يافتند و كساني را كه از آن‌ها سؤال می‌كردند بر حكم خدا و پيامبرش آگاه می‌ساختند .

الف) ميمون بن مهران روايت می‌كند كه :

هنگامي كه شاكي (و دو طرف دعوا) نزد ابوبكر می‌آمد ، وي در كتاب خدا می‌نگريست واگر در آن براي قضاوت چيزي نمی‌يافت حكم را از سنّت می‌جُست و اگر به چيزي پي نمی‌بُرد از مسلمانان می‌پرسيد و می‌گفت : فلان مسئله پيش آمده است! من در كتاب و سنّت نگاه كردم و چيزي را نيافتم! آيا شما می‌دانيد كه پيامبر در اين قضيّه چه حكمي كرد؟

بسا گروهي پاسخ می‌دادند : آري ، چنين و چنان حكم كرد . آن گاه ابوبكر به همان حكم قضاوت می‌كرد .

و اگر پاسخي نمی‌يافت ، سردمداران و علما را فرا می‌خواند و نظرشان را جويا می‌شد و آن گاه كه رأي همه بر امري اجتماع


[386]. بنگرید به، الإحكام في اُصول الأحكام 1: 11.

نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 194
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست