میيافت ،
عاملی که خود زير چتر منعی گسترده ،
برای هدفی وسيعتر و گستردهتر و پردامنهتر قرار گرفت .
چكيده سخن
آنچه را خطيب بغدادي (م 463 ق) در تقييد
العلم میآوَرَد ، نمیتواند دليل تام و كاملي بر اين نظريه باشد ؛ زيرا واژه «اَهل بيت» در روايتِ قاسم بن سلاّم (م 224 ق) وجود
ندارد . افزون بر اين ، اشكالاتي بر اين ديدگاه وارد است .
منع از تدوين و نقل حديث تنها به اين
تعليل منحصر نمیباشد تا سبب اساسي در اين ماجرا ،
انتشار نيافتن فضائل خاندان پيامبر و نابود سازي آنها عنوان گردد .
ابن مسعود و روايات منع
رواياتي كه درباره منع از تدوين ـ
در تقييد العلم ـ از ابن مسعود وارد شده است به آنچه از صحيفه علقمه
آوردهاند منحصر نمیشود ، بلكه دستهای از احاديث است كه مجموع آنها به هفت روايت میرسد :
1 - به اسناد از ابن فُضَيل ، از حُصَين بن
عبدالرَّحمان بن مُرَّة نقل شده است كه گفت :
ما نزد عبدالله (بن مسعود) بوديم كه ابن
قُرَّه كتابي را آورد و گفت : «اين كتاب را در شام يافتم ، مطالب آن شگفت زدهام ساخت ، آن را برايت آوردم» .
عبدالله در آن نگريست ، سپس گفت : «پيشينيان شما به پيرويشان از كتابهای ديگر و ترك كتاب خودشان ، هلاك شدند!» .
آنگاه تشت آبي خواست و مطالب كتاب را در
آب شست و پس از آن ، نابودش كرد .[217]
2 - به اسناد از عبدالرَّحمان بن اَسود ، از
پدرش روايت شده كه گفت :
من و علقمه به جزوهای دست يافتيم
و با آن پيش عبدالله روانه شديم و درِ خانهاش نشستيم .
خورشيد غروب كرد (يا نزديك بود غروب كند) كه وي از خواب
[217]. تقييد العلم: 53؛ مضمون
اين حديث در سنن دارمي 1: 134، حديث 477 آمده است.