کرد و هفت بار اطراف کعبه دور زد. سپس برای ادای نماز طواف، پشت مقام ابراهیم قرار گرفت و دو رکعت نماز خواند. وقتی از نماز فارغ شد، شروع به سعی میان صفا و مروه [1] کرد. سپس رو به زائران کرد و گفت: کسانی که همراه خود قربانی نیاوردهاند، از احرام خارج شوند و تمام محرمات احرام برای آنان با «تقصیر» (کوتاه کردن مو و یا گرفتن ناخن) حلال میشود. اما من و افرادی که همراه خود قربانی آوردهاند، باید به حالت احرام باقی بمانند، تا لحظهای که قربانی خود را سر ببرند. این کار بر گروهی سخت و گران آمد. عذر آنان این بود که هرگز برای ما گوارا نیست که پیامبر در احرام باشد و ما از احرام خارج شویم و چیزهایی که بر او حرام است، برای ما جایز و حلال گردد. گاهی میگفتند: صحیح نیست، ما جزء زائران خانه خدا باشیم، ولی قطرههای آب غسل از سر و گردن ما بریزد. [2] دیدگان پیامبر به «عمر» افتاد که در حالت احرام باقی بود. به او گفت: آیا قربانی همراه خود آوردهای؟ گفت: نه. فرمود: چرا از احرام خارج نشدی؟ گفت: برای من گوارا نیست که از احرام خارج شوم، ولی شما به همان حالت باقی بمانید. پیامبر فرمود: شما نه حالا، بلکه پیوسته بر این عقیده باقی خواهی ماند. پیامبر از تردید مردم ناراحت شد و گفت: لو کنت استقبلت من أمری ما استدبرت لفعلت کما أمرتکم؛ اگر آینده برای من مانند گذشته روشن بود و از دودلی و تردید بیجای شما اطلاع میداشتم، من هم مانند - پیامبر در مدت توقف ده ساله خود [در مدینه]، دو بار عمل عمره را انجام داده بود: یکی در سال هفتم [هجرت]، و دیگری در سال هشتم [هجرت]، که پس از فتح مکه بوده است. و این سومین عمرهای بود که پیامبر همراه اعمال حج انجام داد. «الطبقات الکبری، ج 2، ص 174». [1]. صفا و مروه، نام دو کوهی است که در نزدیکی مسجد الحرام قرار دارند. و سعی، همان پیمودن فاصله میان دو کوه است، که از صفا آغاز میشود، و در مروه پایان میپذیرد. [2]. این جمله کنایه از نزدیکی با زن و غسل جنابت است. چون یکی از محرمات احرام نزدیکی با زن است، و با «تقصیر» تحریم آن برطرف میشود.