حبسهای طولانی محکوم میکردند. [1] این سوء قصد که از طرف یک زن یهودی صورت گرفت، بسیاری از یاران پیامبر را به «صفیه» یهودی- که در شمار زنان پیامبر درآمده بود- بدگمان ساخت. آنان چنین میپنداشتند که وی ممکن است شبانه به جان پیامبر آسیب برساند. از این رو ابو ایوب انصاری در خیبر و در طول راه، حفاظت خیمه پیامبر را بر عهده داشت و خود پیامبر از این دلسوزی آگاه نبود. بامدادان که پیامبر از خیمه بیرون آمد، ابو ایوب را دید که با شمشیر کشیده دور خیمه قدم میزند. علت را پرسید. او گفت: هنوز آثار عصبیت و کفر از دل این زن «صفیه» که اکنون در شمار همسران شما است بیرون نرفته و از سوء قصد او مطمئن نبودم. به همین دلیل شب را تا به صبح گرد این خیمه قدم میزدم که از جان شما محافظت کنم. پیامبر از عواطف دوست دیرینه خود خوشحال شد و در حقّ وی دعا کرد. [2] 2. نمونه دیگر از جفا و ستم یهود در برابر محبتهای بزرگ پیامبر این است که در یکی از سالها «عبد اللّه بن سهل» از طرف پیامبر مأموریت یافت که محصول خیبر را به مدینه انتقال دهد. وی موقعی که انجام وظیفه میکرد دسته ناشناسی از یهود به او حملهور شد. در این حمله گردن وی، سخت آسیب دید و با گردن شکسته به روی زمین افتاد و جان سپرد. دسته مهاجم جسد او را در میان چشمهای افکندند، سران قوم یهود عدهای را خدمت پیامبر فرستادند و او را از مرگ مرموز نمایندهاش آگاه ساختند. برادر مقتول «عبد الرحمن بن سهل» با پسر عموهای خود خدمت پیامبر رسیدند و جریان را به عرض وی رسانیدند. برادر مقتول خواست آغاز به سخن [1]. معروف این است که پیامبر در کسالت وفات خود میفرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی پس از فتح برای من آورد. اگر چه اولین لقمه را بیرون انداخت، ولی آن زهر خطرناک با آب دهان پیامبر کمی مخلوط شد و روی دستگاههای بدن آن حضرت اثر خود را گذارد. [2]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 339 و بحار الانوار، ج 21، ص 33.