به نام خدا، سلام بر پیروان هدایت، بدان آیین من به آخرین نقطهای که مرکبهای تندرو به آنجا میرسد، [شرق و غرب] خواهد رسید. اسلام آور تا در امان باشی و قدرت و سلطنت تو باقی بماند. [1] از آنجا که زمامدار یمامه مسیحی بود، سفیری که برای آن منطقه در نظر گرفت مردی بود که مدتها در حبشه به سر برده و از منطق و رسوم مسیحیان آگاهی داشت. این مرد «سلیط بن عمرو» که در دوران فشار بتپرستان مکه به فرمان پیامبر به سرزمین حبشه مهاجرت کرده بود. تعالیم عالی اسلام و برخورد با طبقات مختلف در مسافرتها، آنچنان او را شجاع و نیرومند بار آورده بود که با سخنان خود زمامدار یمامه را تحت تأثیر قرار داد. او به حاکم یمامه چنین گفت: «بزرگوار کسی است که لذت ایمان را بچشد و از تقوی توشه بگیرد. ملتی که در پرتو سیادت تو به سعادت رسیدند، هرگز بدفرجام نخواهند شد. من تو را به بهترین چیزها دعوت کرده و از بدترین اعمال بازمیدارم. من تو را به پرستش خداوند میخوانم و از پرستش شیطان و پیروی از هوی و هوس بازمیدارم نتیجه پرستش خدا بهشت و سرانجام پیروی از شیطان آتش است. اگر به غیر آنچه من گفتم گوش فرادادی، صبر کن تا پرده برافتد و سیمای حقیقت ظاهر شود». قیافه متأثر زمامدار «یمامه» حاکی از آن بود که سخنان سفیر در روان او اثر خوبی گذاشته است. از این رو، مهلت خواست تا درباره رسالت پیامبر فکر کند. اتفاقا همان روزها یکی از اسقفهای بزرگ روم وارد سرزمین «یمامه» شد؛ امیر «یمامه» موضوع را با او در میان گذاشت. اسقف گفت: چرا از تصدیق او سرباز زدید؟ گفت: من از سرانجام سلطنت و قدرت خود میترسم. اسقف گفت: مصلحت در این است که از او پیروی کنی. این همان پیامبر عربی است که مسیح از ظهور او خبر داده و در انجیل نوشته است که محمد پیامبر خدا است. [1]. بسم اللّه الرحمن الرحیم، من محمد رسول اللّه إلی هوذة بن علی، سلام علی من اتّبع الهدی و اعلم أنّ دینی سیظهر إلی منتهی الخفّ و الحافر، فأسلم تسلم و اجعل لک ما تحت یدیک.