«عمرو» شمشیر خود را متوجه سر علی کرد، علی علیه السّلام ضربت او را با سپر مخصوص دفع کرد؛ با این حال، شکافی در سر وی پدید آورد اما او از فرصت استفاده کرد و ضربتی برنده بر پای حریف وارد ساخت و هر دو یا یک پای او را برید و عمرو نقش بر زمین گشت. صدای تکبیر از میان گرد و غبار که نشانه پیروزی علی علیه السّلام بود، بلند شد. منظره به خاک غلطیدن «عمرو» آنچنان رعبی در دل سایر قهرمانان- که در پشت سر عمرو ایستاده بودند- افکند که بیاختیار عنان اسبها را متوجه خندق سقوط کرده و همگی به لشکرگاه خود بازگشتند. جز «نوفل» که اسب وی در وسط خندق سقوط کرد و خود او سخت به زمین خورد، مأموران خندق او را سنگ باران کردند، اما وی با صدای بلند گفت: این طرز کشتن، دور از جوانمردی است، یک نفر فرود آید با هم نبرد کنیم. علی علیه السّلام وارد خندق شد و او را کشت. وحشت سراسر لشکر شرک را فراگرفته و بیش از همه ابو سفیان مبهوت شده بود. وی تصور میکرد که مسلمانان بدن «نوفل» را برای گرفتن انتقام حمزه، مثله خواهند کرد، لذا کسی را فرستاد تا جسد او را به ده هزار دینار بخرد. پیامبر فرمود: نعش را بدهید، پول مرده در اسلام حرام است.
ارزش این ضربت
به حسب ظاهر علی علیه السّلام قهرمانی را کشته بود، ولی در حقیقت افرادی را که از شنیدن نعرههای دل خراش عمرو رعشه بر اندامشان افتاده بود، زنده کرد و یک ارتش ده هزار نفری را که برای پایان دادن حکومت جوان اسلام کمر بسته بودند، وحشتزده ساخت. هرگاه پیروزی از آن «عمرو» بود، در آن لحظه معلوم میشد که ارزش این فداکاری چه قدر بوده است. وقتی علی به محضر پیامبر شرفیاب شد، او ارزش ضربت علی را چنین توصیف کرد: ارزش این فداکاری بالاتر از تمام اعمال امت من است، زیرا در سایه شکست