پاسداران برج فرماندهی کل قوا مدعی بودند که حفاظت جان پیامبر با ما بوده، چه عملی بالاتر از این است؟ گردآورندگان غنیمت نیز خود را بر دیگران مقدم میداشتند، ولی گروهی که دشمن را تا آخرین لحظه امکان تعقیب کرده بودند و برای دسته اول، امکان جمعآوری غنایم را پدید آورده بودند، خود را مستحقتر از دیگران میدانستند. هیچ عاملی برای یک ارتش بدتر از این نیست که میان واحدهای یک سپاه اختلاف و دودستگی ایجاد شود. پیامبر برای سرکوب کردن آمال مادی و خاموش کردن سر و صدا، تمام غنایم را به «عبد اللّه کعب» سپرد و عدهای را مأمور کرد که او را در حمل و نقل و نگهداری غنیمت کمک کنند تا در این باره چاره و راه حلی پیدا کند. قانون عدل و انصاف ایجاب میکرد که همه ارتش در آن سهیم باشند، زیرا همه در جنگ نقش و مسئولیت داشتند و هیچ قسمتی بدون فعالیّت واحدهای دیگر نمیتوانست پیشرفت کند. از این نظر، پیامبر در میان راه غنیمتها را به طور مساوی تقسیم کرد و برای کسانی که از مسلمانان کشته شده بودند، سهمی جدا کرد و به بازماندگان آنها پرداخت. عمل پیامبر (تقسیم غنایم میان سربازان اسلام به طور مساوات) خشم سعد وقاص را برانگیخت. او به پیامبر چنین گفت: آیا مرا که از اشراف بنی زهرهام، با این آبکشها و باغبانهای یثرب، یکسان میبینید؟ پیامبر از شنیدن این سخن سخت آزرده گردید و فرمود: هدف من از این جنگ، حمایت از بیچارگان در برابر زورمندان است. من برای این برانگیخته شدهام که تمام تبعیضها و امتیازهای موهوم را ریشهکن سازم و تساوی در حقوق را در میان مردم جای گزین آن کنم. یک پنجم غنیمت، به تصریح آیه خمس [1] متعلق به خدا و رسولش و خویشان و [1]. انفال (8) آیه 41.