شب به غار «ثور» پناه برد و نقشه توطئهچینان را خنثی کرد. او کوچکترین اضطرابی در خود احساس نمیکرد. حتی همسفر خود را در لحظههای حساس با جمله: لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا [1]؛ غم مخور خدا با ما است. تسلّا میداد. سه شبانه روز از عنایات خداوند بزرگ بهرهمند بودند؛ علی و هند بن ابی هاله فرزند خدیجه (بنا به نقل شیخ طوسی در امالی) و عبد اللّه بن ابی بکر و عامر بن فهیره، چوپان گوسفندان ابو بکر (بنا به نقل بسیاری از مورخان) به محضر رسول اکرم شرفیاب میشدند. ابن اثیر [2] مینویسد: فرزند ابی بکر، شبها تصمیمات قریش را برای رسول خدا و پدرش نقل میکرد. چوپان وی شبها، مسیر گوسفندان را طوری قرار میداد که از نزدیکی غار عبور کنند تا پیامبر و مصاحب وی از شیر آنها استفاده کنند و هنگام مراجعت عبد اللّه جلوی گوسفندان راه میرفت تا اثر پایش از بین برود. «شیخ» در امالی میگوید: در یکی از شبها (پس از شب هجرت) که علی و «هند» شرفیاب محضر رسول خدا میشدند، پیامبر به علی دستور داد که دو شتر برای ما (پیامبر و هم سفر او) تهیه کن. در این موقع ابو بکر عرض کرد: من دو شتر قبلا برای شما و خودم آماده ساختهام. پیامبر فرمود: من با پرداخت قیمت آن حاضرم قبول کنم. سپس به علی دستور داد که قیمت شتر را بپردازد. از جمله وصایای رسول گرامی در آن شب، در غار «ثور» این بود که علی فردا در روز روشن با صدای رسا اعلام کند که هر کس پیش محمد امانتی دارد، یا از او طلب کار است بیاید پس بگیرد. سپس درباره مسافرت «فواطم» (مقصود فاطمه عزیز خود، فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر است) سفارش فرمود و دستور داد که علی مقدمات سفر آنها را و کسانی که از بنی هاشم مایل به مهاجرت باشند فراهم سازد. و در چنین موقع جملهای را که دستآویز ابن تیمیه در دلیل اول بود، بیان فرمود: [1]. توبه (9) آیه 40. [2]. الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 73.