اقلیت مخالف در چنین گیروداری گاهی تسلیم میشوند و از نیمه راه برگشته و فرمانبردار اراده اکثریت میگردند، ولی چنین اقلیّتی باید گروهی باشند که مخالفت آنها جنبه اصولی و عقیدهای نداشته باشد؛ مثلا برای به دست آوردن ثروت، پستهای حساس و مقامات رسمی، صف خود را جدا کرده باشند. چنین گروهی، وقتی احساس خطر میکنند و با رنج و زندان و محاصره روبهرو میشوند، چون محرک روحانی و ایمانی ندارند و فقط محرک آنان امری مادی است؛ از این لحاظ، لذّت زودگذر موقت را بر لذت بیشتر احتمالی، ترجیح داده و تسلیم خواسته اکثریت میگردند. ولی دستهای که شالوده مخالفتشان را ایمان به هدف تشکیل میدهد، هرگز با این بادها نمیلرزند؛ فشار محاصره ریشه ایمانشان را محکمتر میسازد و ضربههای دشمن را با سپر صبر و شکیبایی پاسخ میدهند. نیرومندترین عامل برای استقامت و پایداری اقلیتها در برابر اراده اکثریت، همان نیروی ایمان و اعتقاد است که گاهی با ریختن آخرین قطره خون، نقش پایداری را ایفا میکنند.
اعلامیه «قریش»
سران قریش، از نفوذ پیشرفت حیرتانگیز آیین یکتاپرستی، سخت ناراحت بودند و در فکر چاره و راه حلی بودند. اسلام آوردن امثال «حمزه»، تمایل جوانان روشن دل «قریش» و آزادی عملی که در کشور «حبشه» نصیب مسلمانان شده بود، بر حیرت و سرگردانی حکومت وقت افزوده بود و از اینکه از نقشههای خود بهرهای نمیبردند، سخت متأثر بودند. از اینرو به فکر نقشه دیگری افتاده و خواستند با «محاصره اقتصادی» که نتیجه آن بریدن رگهای حیاتی مسلمانان بود، از نفوذ و پخش اسلام بکاهند و پایهگذار و هواداران آیین خداپرستی را در میان این حصار، خفه سازند.