كه بتواند مخارج سال خود و عيالاتش را بگذراند، فقير است و دادن زكات فطره بر او واجب نيست.
مسأله 3 انسان بايد فطره كسانى را كه در غروب شب عيد فطر نانخور او حساب مىشوند بدهد؛ كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد يا نه، در شهر خود او باشند يا در شهر ديگر.
مسأله 4 اگر كسى موقع غروب شب عيد فطر ديوانه يا بيهوش باشد، زكات فطره بر او واجب نيست.
مسأله 5 اگر كسى را كه نان خور او است و در شهر ديگر است وكيل كند كه از مال او فطره خود را بدهد، چنانچه اطمينان داشته باشد كه فطره را مىدهد، لازم نيست خودش فطره او را بدهد.
مسأله 6 فطره مهمانى كه پيش از غروب شب عيد وارد شده و نان خور او حساب مىشود بر او واجب است.
مسأله 7 اگر پيش از غروب به يك لحظه، بچه بالغ شود يا ديوانه عاقل گردد يا فقير غنى شود، در صورتى كه شرايط واجب شدن فطره را دارا باشد بايد زكات فطره را بدهد.
مسأله 8 كسى كه ديگرى بايد فطره او را بدهد، واجب نيست فطره خود را بدهد.
مسأله 9 اگر فطره انسان بر كسى واجب باشد و او فطره را ندهد بر خود انسان واجب نمىشود، اگر چه غنى هم باشد.
مسأله 10 كسى كه سيد نيست نمىتواند به سيد فطره بدهد، حتى اگر سيدى نانخور او باشد، نمىتواند فطره او را به سيد ديگر بدهد.
مسأله 11 اگر زكات فطره را به يكى از هشت مصرفى كه سابقاً براى زكات مال گفته شد برسانند، كافى است.
مسأله 12 فقيرى كه به او فطره مىدهند لازم نيست عادل باشد، ولى