راه اصلاح يك مملكتى فرهنگ آن مملكت است؛ اصلاح بايد از فرهنگ شروع بشود. دست استعمار توى فرهنگ ما كارهاى بزرگ مىكند؛ نمىگذارد جوانهاى ما مستقل بار بيايند؛ نمىگذارد در دانشگاه جوانهاى ما درست رشد بكنند. اينها را از بچگى يك طورى مىكنند كه وقتى بزرگ شدند، اسلام هيچ و آنها همه، همه چيز. اگر فرهنگ درست بشود، يك مملكت اصلاح مىشود. براى اينكه از فرهنگ است كه در وزارتخانهها مىرود؛ از فرهنگ است كه در مجلس مىرود؛ از فرهنگ است كه كارمند درست مىشود. شما يك فرهنگ مستقل درست كنيد يا بدهيد ما درست كنيم، شما مىترسيد از امريكا، مىترسيد از ديگران، بدهيد ما درست كنيم؛ اختيار فرهنگ را دست ما بدهيد.
تأسيس «وزارت اوقاف»!
حالا تازه وزارت اوقاف هم آقايان مىخواهند درستش كنند! به تخيل اينكه تقليد از يك مملكت ديگرى؛ به تخيل اينكه روحانيت را تحت وزارتخانه ببرند. اين خواب را به گور مىبريد- ان شاء اللَّه. شما خيال مىكنيد كه روحانيت اسلام را مىشود مثل روحانيت مسيح كرد؟ هيچ امكان ندارد اين. روحانيت شيعه مستقل است، مستقل؛ اتكا به هيچ جا ندارد. بيايند بگويند به كى اتكا دارد. اين روحانيت مستقلى كه اتكا ندارد به هيچ جا، اين طلاب محترمى كه با سى- چهل تومان در ماه ساختهاند و زحمت دارند مىكشند، اينها ديگر نمىترسيم ما كه طرفدار يك مملكتى و يك دولت ديگرى باشند؛ اينها مستقلند در افكار خودشان. اينها از تويشان آدم در مىآيد؛ اينها از تويشان «مدرس» در مىآيد؛ اينها از تويشان «سيد حسن مدرس» در مىآيد. اينها نمىگذارند؛ امكان ندارد كه ما بگذاريم كه اين هم بيايد تحت نظر فلان وزير و فلان. فلان وزير غلط مىكند كه همچو حرفهايى را مىزند. اشتباه مىكنند اينها؛ باز هم در اشتباهند
بايد يك وزارت فرهنگى، يك فرهنگ صحيح باشد؛ و فرهنگ هم حقش است