مسلمين داشتند. افسوس! افسوس! كه اين نكته- نقطه- اتكا را از مسلمين گرفتند و دارند مىگيرند، و نمىدانم به كجا خواهد منتهى شد. همين نژادبازى كه اسلام آمد و قلم سرخ روى آن كشيد، و ما بين سياه و ما بين سفيد، ما بين ترك و ما بين عجم، ما بين عرب و ما بين غير عرب هيچ فرقى نگذاشت، و فقط ميزان را تقوا، ميزان را از خدا ترسيدن، تقواى واقعى، تقواى سياسى، تقواهاى مادى، تقواهاى معنوى، ميزان را اين طور قرار داد إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ. [1] ترك و فارس ندارد، عرب و عجم ندارد، اسلام نقطه اتكاست. قضيه نژادبازى يك ارتجاعى است. آقايان ماها را مرتجع مىدانند! لكن دارند به 2500 سال قبل- قهقرا- برمىگردند؛ ما مرتجعيم؟!
غفلت دولتهاى اسلامى
چرا بايد دول اسلامى غافل باشند از اين معانى؟ چرا بايد در داخله هر مملكتى اين نحو انقلابات ايجاد بشود؟ چرا بايد صفبندى بشود بين ممالك اسلامى؟ اينها «اتحاد سه جانبه» درست كنند در مقابل آنها، آنها اتحاد ديگرى درست كنند در مقابل اينها، «وَ كُلٌّ يَلْعَنُ الْآخَر». [2] از خواب نبايد بيدار بشوند؟ سلاطين اسلام كه خودشان را چه مىدانند و چه مىدانند، نبايد توجه به اين معانى پيدا كنند؟ رؤساى جمهور اسلام كه ممالك اسلامى را آن نحوه قبضه كردهاند، نبايد تنبه پيدا بكنند؟
استعمار، عامل جنگ بين مسلمين
اين مطالب كه من عرض مىكنم، يك مطالب غير واقعيت دارى است؟ قبول ندارند خودشان كه يك واقعيتى است كه با كمال تأسف دارم عرض مىكنم؟ يكى از واقعيات است اينكه دول را به جان هم ريختهاند. يك دسته صف آرايى مىكنند از اين طرف در مقابل آنها و چقدر جمعيتشان را مجهز مىكنند در سرحدات ديگران. الآن كه من دارم به شما عرض مىكنم، به من اطلاع دادند كه تركها دويست هزار جمعيت متمركز كردند در