responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ديوان امام نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 338

محو

در لغت به معنى زائل كردن و نيست گرداندن است و در اصطلاح، زوال اوصاف عادت است.

مراد

كسى يا چيزى كه مريد در طلب اوست و در اصطلاح، كسى است كه قوّت ولايت در او به مرتبه تكميل ناقصان رسيده باشد.

مراقبت‌

در لغت، پيوسته مواظب بودن است و در اصطلاح، آن است كه سالك دل‌وجان را از كارهاى ناپسند و پست برحذر دارد و مراقبت كند.

مرشد

ارشادكننده؛ در اصطلاح، مظهر عقل را «مرشد» و مظهر نفس را «دليل» گويند.

مروه‌

مكانى در مكّه، در نزديكى «صفا»، مراسمى كه بين صفا و مروه انجام مى‌گيرد و به صورت «هروله» است، «سعى» نام دارد.

مريد

كسى كه مطلب و مقصدى را اراده كرده؛ در اصطلاح اهل سلوك، مريد كسى است كه از اراده خويش مجرّد شده و از ما سوى اللّه بريده باشد.

مژه‌

اشاره به نيزه و پيكان و تيرى است كه از كرشمه و غمزه معشوق به سينه عاشق رسد و در اصطلاح، حجاب سالك در ولايت است.

مست‌

كسى است كه صفات درونى خويش را فرومى‌گيرد و مستغرق در سكر معرفت مى‌شود.

مستى‌

در اصطلاح، فروگرفتن عشق، صفات درونى و بيرونى را گويند.

مشاهده‌

ديدن و شهود كردن است و در اصطلاح، شهود تجلّى ذات را گويند.

مشتاق‌

كسى كه شوق به مطلبى دارد و در آن جهت، به نهايت عشق و شيفتگى رسيده است. نزد عارفان، كسى است كه شوق وافر به لقاى حق دارد.

نام کتاب : ديوان امام نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 338
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست