حالتى است مخصوص عارفان و سالكان، كه نتيجهى دوام حضور و يا حالى است؛ و اغلب در سماع، عارض مىشود. نيز نام يكى از 7 دستگاه موسيقى اصيل ايران است.
شوق
در لغت، آرزومندى و ميل خاطر است و در اصطلاح، ميل مفرد و انس با تجليات است.
شهود
حاضر شدن، ديدن چيزى. در اصطلاح، رؤيت حق است و عالم شهود، همان عالم شهادت است.
شهيد
به معنى كسى است كه در راه خدا به شهادت رسيده باشد؛ در ادبيات عرفانى، كسى است كه در پرتو تجليّات معشوق، محو شود.
شيخ
به معنى مرد كهن سال است، و به معنى پير، مرشد، مراد و بزرگ طايفه نيز آمده است.
شيدا
شدّت غليان عشق و عاشقى را گويند كه عاشق، خويش را فراموش سازد.
صاحب الزّمان
صاحب وقت و حال. كسى كه خارج از حكم زمان و متصرفات گذشته و آينده، به حقايق امور آگاه باشد. نيز از القاب معروف پيشواى شيعيان، ولى و حجّت خدا بر زمين، حضرت ولىّ اللّه الاعظم، امام عصر (عج) است.
صاعقه
آتشى است كه از ابر بيفتد و در اصطلاح عرفا، لهيب محبّتى است كه محبّ را به يك لحظه بسوزاند.
صبا
بادى كه از سمت مشرق مىوزد، مقابل دبور. در اصطلاح، عنايات و نفحات رحمانى را اراده كنند.
صبر
در لغت به معنى تحمّل و شكيبايى است و در اصطلاح، ترك شكايت از سختى بلا نزد غير خداست.
صحبت
در اصطلاح اهل معرفت، ضدّ وحدت و تفرّد است. صحبت، از آداب طريقت بشمار مىآيد.