پيام بلبل
بوسه زد باد بهارى به لب سبزه به ناز
گفت در گوش شقايق، گل نسرين صد راز
بلبُل از شاخه گل داد به عُشّاق پيام
كه درآييد به ميخانه عُشّاقنواز
كوثر
بر لب كوثرم اى دوست ولى تشنه لبم
در كنار منى از هجر تو در تابوتبم
روز من با تو به شب آمد و شب با تو به روز
در فراقِ رُخ ماهت، گُذرد روز و شبم