ناله «هزار»
ز سبزهزار چمن بوى نوبهار آيد
ز ابر، چشمهاى از چشم اشكبار آيد
«هزار[4]» از غم دلدار نالهها سر داد
ز غنچه آه دل زار، صد هزار آيد
استخاره
بهار آمده دستار زُهد پاره كُنيد!
به پيش پير مغان رفته استشاره كُنيد!
سِزد ز دانه انگور سُبحهاى سازيد!
براى رفتن ميخانه استخاره كُنيد!
[4] هزار يا هزاردستان: عندليب خوشآوا