لاف عرفان
طوطى صفتى و لاف عرفان بزنى
اى مُور دم از تخت «سُليمان» بزنى
«فرهاد» نديدهاى و «شيرين»، گشتى
«ياسر» نشدى و دم ز «سلمان» بزنى
خورشيد
بردار حجاب تا جمالش بينى
تا طلعت ذات بىمثالش بينى
خفّاش! ز جلد خويشتن بيرون آى
تا جلوه خورشيد جلالش بينى