قطره
من پشّهام از لُطف تو طاوس شوم
يك قطرهام از يم تو قاموس شوم
گر لُطف كنى پر بگُشايم چو ملك
آماده پابوس شه طوس شوم
ياران نظرى!
ياران نظرى كه نيكانديش شوم
بيگانه ز قيد هستى خويش شوم
تكبيرزنان رو سوى محبوب كُنم
از خرقه برون آيم و درويش شوم