حضرت از شهر و دیار خود خارج شد و در راه به قتل رسید. (1) 1- محمّد بن اسحاق بن یسار گوید: زید بن عمرو بن نفیل میخواست از مکّه بیرون رود و در زمین حرکت کرده و آئین حنیف یا دین ابراهیم علیه السّلام را بجوید و چون زنش صفیّه بنت حضرمی میدید که اراده سفر کرده و آماده خروج است، خطاب بن نفیل را خبر میکرد، زید در طلب دین ابراهیم به شام سفر کرد و از اهل کتابهای نخستین آن را مطالبه مینمود و میپنداشتند که پیوسته در این کار است تا آنکه همه موصل و جزیره را گشت و به شام آمد و در آنجا نیز به گردش پرداخت تا آنکه به نزد راهبی در میفعه از اراضی بلقا در آمد که به عقیده آنها علم نصرانیّت بدو منتهی شده بود و از دین حنیف ابراهیم از او پرسش کرد، راهب گفت تو از دینی پرسش میکنی که امروزه کسی را نمییابی که تو را به آن وادارد، چه کسی تو را بدین کار واداشته است؟ علمش مندرس شده و دانایان آن درگذشتهاند، و لیکن در همین زمان پیامبری در سرزمین خودت مبعوث خواهد شد که بر دین حنیف ابراهیم است و بر تو واجب است که هم الآن به آنجا بروی که