responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس‌های اسفار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 227

شیء بالقوّة؛ فإذن هویة الحرکة متعلّقة بأن یبقی منها شیء بالقوّة، و بأن لایکون الّذی هو المقصود من الحرکة حاصلا بالفعل. و أمّا سائر الکمالات فلا یوجد منها واحدة من هاتین الخاصیتین فإنّ الشیء إذا کان مربعاً بالقوّة صار مربعاً بالفعل فحصول المربعیة هی من حیث هی لایوجب أن یقتضی و یستعقب شیئاً. و أیضاً فعند حصوله لایبقی منه شیء بالقوّة.

فإذا عرفت هذا فنقول: الجسم إذا کان فی مکان و هو ممکن الحصول فی مکان آخر ففیه إمکانان: أحدهما الحصول فی ذلک المکان و الثانی إمکان التوجه إلیه، و قد سبق أنّ کلّ ما یکون ممکن الحصول فإنّ حصوله یکون کمالا له. فإذن التوجه إلی ذلک المطلوب کمال، لکنّ التوجه إلی المطلوب متقدّم لا محالة علی حصول المطلوب و إلّالم یکن الوصول إلیه علی التدریج و کلامنا فیه؛ فإذن التوجه کمال أول للشیء الّذی بالقوّة لکن لامن کلّ وجه فإنّ الحرکة لاتکون کمالا فی جسمیته و إنّما هی کمال له من الجهة الّتی هو باعتبارها کان بالقوّة، فإذن الحرکة کمال أوّل لما بالقوّة من جهة ما هو بالقوّة، و هذا الرسم للفیلسوف الأعظم أرسطاطالیس. و أمّا أفلاطون [1] الالهی فإنّه رسمها بأنّها خروج عن المساواة أی [2] کون الشیء بحیث لا یکون حاله فی آن [3] مساویاً لحاله قبل ذلک الآن و بعده، و أمّا فیثاغورس فإنّه نقل عنه فی تعریف الحرکه أنّها عبارة عن الغیریة [4] و هذا قریب ممّا ذکره أفلاطون، إذ فیه إشارة إلی أنّ حالها فی صفة من الصفات فی کلّ آن مغایرة لحالها قبل ذلک الآن و بعده.

و یمکن توجیه کلامهما [5] بما یدلّ علی تمام التعریف من أخذ التدریج [6]. الاتّصالی


[1]. مرحوم آخوند غالباً «افلاطون» را در کتاب خودش بدون واو مینویسد (افلاطن) ولی بیشتر با واو مینویسند و بسیاری هم با واو (افلاطوُن) میخوانند که درست نیست.

این نام در کتب عربی به صورت «فَلاطُن» یا «افلاطُن» آمده ولی چون ضمه را با واو مینوشتند، کم کم «افلاطون» در السنه معروف شده است.

[2]. با این «أی» در واقع چیزی را اضافه میکنند تا این تعریف شامل تغیر دفعی نشود.

[3]. یعنی «فی کل آنٍ».

[4]. معلوم است که فیثاغورس نمیخواهد بگوید که هر غیریتی حرکت است؛ ناچار باید بگوییم غیریتِ شیء با خودش.

[5]. مرحوم آخوند با آن حسن ظنی که دارد، به این گونه موارد که میرسد هرطور هست توجیه و تأویل میکند که در اینجا این توجیه، تمام نیست.

[6]. در کلام افلاطون و فیثاغورس کلمه «تدریج» نبود و بنابراین تعاریف آنها شامل امور دفعی هم میشد ولی ایشان میخواهد به نوعی توجیه کند. در جمله بعد «فان الشیء إذا ...» میخواهد [برای شیئی که حالش در هر زمان، متفاوت از حالش در زمان دیگر است] لازمهای بیان کند در حالی که چنین لازمهای ندارد. مرحوم آخوند هر وقت در مقام توجیه نظرات دیگران برمیآید خیلی [بی محابا] حرف میزند!

نام کتاب : درس‌های اسفار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 227
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست