نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 94
و درميان خودشان مذهبى وضع كرده و آن را جالب رضاى خداوندى و موجب نجات ابدى مىپندارند و گويند كه احكام شريعت با ضلالتها مخلوط و با جهالتها ملوّث بوده و يگانه مطهّر آن اصول فلسفه ميباشد و كمال انسانى هنگامى است كه شريعت عربيه با فلسفه يونانيه منتظم بوده و با يكديگر منطبق گردند و ايشان پنجاه رساله در پنجاه نوع از حكمت تأليف داده و در هيچكدام از آنها خودشان را معرفى نكرده و اساميشان را مذكور نداشتهاند و بعقيده بعضى از تأليفات بعض متكلمين معتزله عصر اول بوده و گروهى آنها را كلمات بعضى از ائمّه علويّين انگارند. آن جماعت يك مقاله پنجاه و يكمى نيز كه بطور اختصار حاوى تمامى انواع مقالات رسالههاى پنجاهگانه ميباشد نگاشته و اسامى خودشان را در آن معين كرده و به رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا موسوم و بمنشيان و كاتبان نويسانده و در ميان مردم منتشر ساختند و نيز از ابو حيّان توحيدى كه از شاگردان زيد بن رفاعه نامبرده بوده نقل است كه زيد و جمعى ديگر از فلاسفه اسلامى در منزل ابو سليمان نهرجورى كه رئيس ايشان بوده اجتماع كرده و بدستور مذكور داخل مذاكره ميشدند و هروقتى كه شخصى بيگانه وارد شدى با رمز و اشاره و كنايه حرف مىزدند.
جرجى زيدان در آداب اللّغة العربيّة گويد كه در عصر سوم عباسى مطابق قرن چهارم هجرى، علم فلسفه داراى اهميت بسيارى بود و اغلب كسانى كه در تحصيل علوم پيشينيان اهتمام داشتند خصوصا اطبّا، نخست به تحصيل فلسفه اشتغال مىجستند و شيخ ابو على سينا هم پيشآهنگ ايشان بود. فلاسفه آن عصر در نظر عامه متهم به كفر و زندقه بودند و انتساب به فلسفه را با انتساب بكفر همعيار ميديدند و بهمين جهت مأمون عباسى كه يگانه سبب نقل فلسفه يونان به لغت عربيه بوده در انظار عامه منفور گرديد حتى ابن تيميه گويد:
ما اظن اللّه يغفل عن المأمون و لابد ان يعاقبه بما ادخله على هذه الامة. بهمين جهت اصحاب فلسفه از روى اضطرار و لا علاجى مختفى بودند و در باطن جمعيتهاى سرّى تشكيل ميدادند كه اشهر آنها جمعيت اخوان الصفا است. اين جمعيت در اواسط قرن چهارم هجرت در بغداد تشكيل يافته و از اعضاى آن پنج تن را مذكور داشتهاند: عوفى، ابو احمد
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 94