نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 146
فرداى آن روز كه باز هم اصمعى از آنجا عبور ميكرده ديد كه جوان مليحى سر بر سنگ نهاده و جان داده و بر روى سنگ نوشته است:
سمعنا اطعنا ثم متنا فبلغوا
سلامى على من كان للوصل يمنع
پس باز هم در زير آن نوشت:
هنيئا لارباب النعيم نعيمهم
و للعاشق المسكين ما يتجرع
نگارنده گويد: چنانچه مذكور خواهيم داشت، نظير اين قضيه را بامام شافعى هم نسبت دادهاند. اگرچه بدين روش كه باصمعى نسبت دادهاند بسيار مستبعد بوده و دور نيست كه بطور مثل و داستان عرفانى جعل كرده باشند لكن محال هم نميباشد. بالجملة نوادر و طرائف بسيارى از وى منقول است، داستانهاى عجيب و خندهآورى بالبداهة و بدون انديشه جعل ميكرده است. زيبائى و شيوائى كلمات او باندازهاى بوده كه گويند از كثرت مهارت كه در حسن عبارت داشته ميتوانسته است پشگلى را در بازار جواهرفروشان و جواهرى را در بازار پشگلفروشان بفروش رساند. تأليفات بسيارى هم داشته و در سال دويست و چهاردهم يا پانزدهم يا شانزدهم يا هفدهم يا بيست و يكم هجرت (214 يا 215 يا 216 يا 217 يا 221 ه قمرى) در مرو يا بصره در حدود نود و چند سالگى درگذشته و موافق نقل معتمد، قاضى نور اللّه شوشترى از نواصبش ميشمارد و ابن خلكان هم از ابو العينا نقل كرده كه حاضر جنازه اصمعى بوديم پس ابو قلابه اين شعر را خواند:
لعن اللّه اعظما حملوها
نحو دار البلى على خشبات
اعظما تبغض النبى و آل ال
بيت و الطيبين و الطيبات
(ص 99 هب و 101 ج 2 ع و 313 ج 1 كا و 186 ج 1 فع و 458 ت و 28 صف و 456 مط و 459 جواهر الادب)
اصيل الدين محمد شيرازى-
از كبار مشايخ و عرفا بوده و در سال ششصد و هيجدهم هجرت وفات و در قريه بليان نامى در يك فرسخى جنوب كازرون مدفون است. (ص 326 عم)
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 146