چارچوبي از پيش تعيين شده در سطوح پايين اتخاذ مي گردد؛ از پاداش و تنبيه
واقعي و بالقوه براي ايجاد انگيزه در کارکنان استفاده مي شود، ارتباط مافوق
با مادون همراه با ترحم و دل سوزي و از جانب مادون همراه با ترس و احتياط
است؛ بيش تر تصميم گيري هاي کلان و تعيين هدف هاي اساسي، در ردهي بالاي
سازمان انجام مي گيرد؛ در فرايند کنترل، تا حدي تفويض اختيار مي شود و اگر
چه سازمان غير رسمي تشکيل مي شود، ولي هميشه در برابر اهداف سازمان رسمي از
خود مقاومت نشان نمي دهد.
سبک و سيستم سوم مديريت، نه به طور کامل، ولي اعتماد و اطمينان
قابل ملاحظه اي به زير دستان دارد؛ تعيين خط مشي و تصميم گيري هاي عمومي،
در سطح بالا انجام مي گيرد، ولي ارتباط زيردستان در سلسله مراتب، دو طرفه
است؛ براي ايجاد انگيزه در زيردستان، از تدبيرهاي در جريان امور قرار دادن
نسبي افراد و از پاداش ها و تنبيهات گاه گاهي استفاده مي شود. ارتباط ميان
مافوق و مادون نسبتاً متقابل و با اعتماد و اطمينان خوبي برقرار است؛ قسمت
اعظم فرايند کنترل به قسمت پايين سلسله مراتب تفويض و با يک حس مسئوليت در
هر دو سطح بالا و پايين اجرا مي گردد.
با اين روش کنترل ممکن است سازمان غير رسمي تشکيل شود، ولي يا از
اهداف سازمان رسمي حمايت مي کند و يا مقاومت جزئي در برابر آن مي نمايد.
اين نوع سيستم بر مبناي مشاوره اجرا مي گردد.
چهارمين سيستم مديريت روابط انساني است. در اين سيستم، مدير،
اعتماد و اطمينان کامل نسبت به زير دستان دارد؛ تصميم گيري، به طور گسترده
اي در سراسر سازمان پخش است؛ ارتباطات در اشکال افقي، عمودي و مورب در ميان
سلسه مراتب جريان دارد؛ فرآيند کنترل، به علت درگيري کامل رده هاي
عملياتي، به صورت گسترده اي پخش شده است؛ سازمان هاي رسمي و غير رسمي
غالباً يکي است؛ بنابراين، تمام نيروها کوشش هاي خود را در راه کسب اهداف
بيان شده در سازمان به کار مي گيرند.
برخي ديگر از نظريه پردازان رفتار رهبري، از نظريهي اقتصادي و
انطباق رفتار رهبر با شرايط اجتماعي طرف داري کرده و رهبري را تابعي از سه
عامل رهبر، پيرو و متغيرهاي