آيات قرآن و روايات پيشوايان دين اسلام به صراحت از ارتباط دنيا
و آخرت گزارش ميدهند؛ مزرعه خواندن دنيا براي آخرت و توفي خواندن مرگ و
اين که مرگ نابودي نيست و خروجي از عالمي به عالم ديگر است... و مويد
ادعاي ماست. به مواردي از اين آيات و روايات توجه ميکنيم: اَنْتُمْ تَنْقُلُونَ مِنْ دارٍ الي دار ؛ أنَّ اليوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابُ و غداً حسابُ و لا عَمَلُ[2] امروز روز عمل است نه حسابرسي، و فردا روز حسابرسي است، نه عمل. مَن
کَانَ يرِيدُ حَرْثَ الآخِرَهِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَن کَانَ
يرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُوْتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِي الْآخِرَهِ مِن
نَصِيبٍ[3]؛ هر کس حاصل مزرعهي آخرت را بخواهد، ما بر تخمي که
کاشته است ميافزاييم و هر که تنها حاصل کشت دنيا را بخواهد، او را هم از
آن، نصيب دهيم، ولي در آخرت نصيبي نخواهد يافت. فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْيوْمَ حَدِيدٌ[4]؛ ما پرده را امروز از چشمانت کنار زديم، پس ديدههايت کاملاً بينا شد.
متون ديني علاوه بر اين که مبين ارتباط دنيا و آخرت است، مؤيد اين
رويکرد نيز هست که رابطهي اعمال و رفتار دنيوي با ثواب و عقاب اخروي،
رابطهي تکويني است.
حکيم سبزواري در اين باره ميگويد:
فباعتبار خلقه الانسان *** ملک او اعجم او شيطان
فهو و ان وحد دنيا و زعا *** اربعه عقبي فکان سبعاً
بهيمهً مع کون شهوهٍ غضبٍ *** شيمتهُ و ان عليه قد غلب
يعني: انسان به اعتبار اخلاق و ملکاتش يا فرشته است و يا حيوان
درنده و يا شيطان. گر چه انسان در دنيا يک نوع بيش نيست، ولي از نظر صورت
اخروي سه نوع خواهد بود:
هر گاه شهوت و غضب بر او غلبه نمايد و کارهاي و پيوسته از اين دو غريزه
صادر گردد، صورت اخروي او حيوان درنده است و اگر مکر و حيله حکمران وجود و
کارهاي او
[1] نساء: 10؛ جز اين نيست که آتشي در شکم خود فرو ميبرند.