نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 163
مفاهيم نسبت به يک ديگر و در قضايايي که همان گويانه - اين
همانگويي - هستند ، به صورت کيفيت قضيه مطرح مي شود و اين کيفيت ناظر به
وجود و تحقق خارجي اشيا نيست ، زيرا آن چنان که هيوم مي گويد : « هيچ
موجودي نيست که وجود آن برهاني و قابل اثبات باشد و آن چه ما موجود تصور مي
کنيم ، مي توانيم معدوم يا ناموجود هم تصور کنيم »[1]. ما مي توانيم عدم
واجب الوجود را حتى در صورتي که مستلزم عدم جهاني باشد ، تصور کنيم ، بدون
آن که تناقضي لازم آيد ؛ حال آن که اگر وجود براي واجب از ضرورت منطقي
برخوردار بود ، تصور عدم آن ، جز به تناقض ، ممکن نبود .
پاسخ اشکال ابتدا در گرو تبيين اين مقدبمه است که ضرورت و وجوب در
منطق و فلسفه داراي معناي واحد اند ؛ يعني همان معنا از وجوب و ضرورت که در
منطق به کار مي رود ، در فلسفه نيز مورد استفاده قرار گرفته و به واقعيات و
وجودات خارجي نسبت داده مي شود ، بلکه ضرورت و وجوب دو مفهوم بديهي هستند
که فلسفه ابتدا تحقق و واقعيت آن را اثبات کرده و سپس منطق از حاصل بحث
فلسفي ، به عنوان اصل موضوعي استفاده نمود و اقسام سيزده گانه آن را که در
حوزه مفاهيم و کيفيات قضايا تحقق پيدا مي کنند ، تبيين مي نمايد ، مانند
ضرورت ذاتي ، وصفي ، شرطي ، وقتي و ...
پيش از اين گذشت که ضرورت ، امکان و امتناع از مفاهيم بديهي بوده و
تعريف حقيقي ندارند ؛ ليکن بحث از واقعيت آن ها و تقسيم شيء به ضروري ،
ممکن و ممتنع يا تقسيم موجود به واجب و ممکن ، تقسيمي فلسفي است ، زيرا
موضوع فلسفه هستي و وجود است و سنجش اشيا با هستي در قالب دو منفصله حقيقيه
به واجب و ممکن و ممتنع يا تقسيم موجود از طريق يک منفصله حقيقيه به واجب و