نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 134
معلول ، فاعل لا باضطراب آلة ، مقدر لا بجول
فکرة ، غني لا باستفادة لا تصحبه الأوقات و لا ترفده الأدوات ، سبق الأوقات
کونه و العدم وجوده و الابتداء أزله ... » .
آن چه به نفس خود شناخته شود ؛ يعني ماهيتي داشته باشد که به ذهن
منتقل شود و مماثل ذاتي موجود خارجي باشد ، مصنوع است ، و هر چه قائم به
غير خود است ، معلول است . او فاعلي است که در فعل خود به آلت محتاج نيست ،
مقدري است که به حرکت فکري و گذر از معلوم به مجهول و مانند آن نيازمند
نيست . بي نيازي است که در غناي خود از غير بهره نمي برد ، زمان با او
همراه نيست و آلات و ادوات همراه او نيست . هستي او سابق بر وقت و زمان است
و وجود او بر عدم و ازليت او بر هر آغازي پيشي دارد و ... .
اگر گفته شود که تاريخ فلسفه در تفسير و بسط دو فراز نخست عبارت
فوق ، بارور شده است ، گزاف نيست . تحليل مسئله عليت و تعبير عليت ،
معلوليت ، فاعليت و کاوش از هستي و نيستي و نظاير اين امور ، از تفاسير و
اصطلاحات محوري انديشه فلسفي است که در عبارات اين خطبه و نظاير آن بسيار
به کار رفته است .[1]
[1] در شرح غرر الحکم آمُدي از امير مؤمنان عليه السلام نقل شده است : « لترجعنّ الفروع علي أصولها و المعلولات إلي عللها و الجزئيات إلي کليّاتها ...
» . ( شرح غرر الحکم ، ج 5 ، ص 44 ) ؛ مرحوم خوانساري ( رضوان الله عليه )
در شرح فارسي احتمال داده است که اين عبارات به دليل علو و استحکامي که
دارد ، به علي عليه السلام استناد داده شده باشد و مصحح کتاب اين را اضافه
مي نمايد که حق با شارح است ، زيرا اصطلاح عليت و معلوليت ، کليت و جزئيت ،
فرع و اصل به کلمات حکما شبيه است ؛ ليکن اين استدلال تام نيست ؛ به شهادت
اين که عباراتي از اين قبيل ، همان گونه که مشاهده مي شود ، قبل از غرر ،
در نهج البلاغه آمده است و نوع آن چه در نهج البلاغه آمده ، مستند است و
اين گونه تعابير يک قرن قبل از تنظيم نهج البلاغه ، در توحيد مرحوم صدوق و
ديگر جوامع روايي با اسناد معتبر از امامان شيعه عليه السلام نقل شده است .
نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 134