است كه فرمود :
الصوم لى و انا اجزى به
. فرمود :
و للصائم فرحتان حين يفطر و حين تلقى ربه عزوجل
در پايان فرمود :
و الذى نفس محمد ( ص ) بيده لخلوف فم الصائم عندالله اطيب من ريح المسك
[42] . قسم به ذات كسى كه جانم در دست اوست , بوى دهان روزه دار پيش خدا
از مشك معطرتر و پاكيزه تر است .
اين آثار ظاهرى و اما اگر اين حديث بصورت صيغه مجهول خوانده شود :
الصوم لى و انا اجزى به
. و باين معنا باشد كه من خودم جزاى روزه دارم . ملاقات و لقاء و شهود من ,
جزاى او است . دلالت روشنى دارد ليكن درست همان قرائت معلوم است نه مجهول
دعاهاى سحرهاى ماه مبارك رمضان انسان را به اين مقام دعوت مى كند . صائم در
دعاى سحر از خداوند جمال تام مى خواهد :
اللهم انى اسئلك من جمالك باجمله و كل جمالك جميل
[43] . هر چه غير خداست در معرض زوال و تغير است .
نظامى گنجوى شاعر معروف در خمسه اش جريان عشق مجازى و حقيقى را كه تبيين
مى كند [44] , مى گويد در پايان امر كه ليلى مريض شد به مادرش وصيت كرد چون
بزرگان از اين افسانه ها و داستان ها معارف بلند در نظر داشتند گفت مادرم پيام
مرا به مجنون برسان و به او بگو اگر خواستى به كسى علاقه پيدا كنى به يك موجودى
كه با يك تب از بين مى رود دل نبند . حيف انسان است كه به متغير دل ببندد .
انسان نه به خودش نه به غير خدا , آنچه كه متغير است , دل نبندد . هر چه غير
خدا است نمى تواند جزاى انسان باشد . جزاى روزه دار لقاى حق است . به ما گفته اند
جمال مطلق را در سحرهاى ماه مبارك رمضان , بخواهيد . و به گوش دادن بسنده
نكنيد زيرا گوش دادن غير از خواستن است . چه مقام بلندى براى انسان ميسور بود
كه به ما گفتند بگوئيد :
( اللهم انى اسالك من نورك بانوره و كل نورك نير )
[45] . چرا اين ها را در ماه مبارك رمضان به ما آموختند ؟ براى اينكه