راه خود را طى كند و راه باز كند و تشنه ها را سيراب كرده و به مقصد برسد ,
بلكه با رسوبات و املاح همراه است . اين آب زلال است كه وقتى از چشمه مى جوشد
راه خود را باز مى كند و راه كسى را هم نمى بندد , همه اين درخت ها و گياهان
تشنه سر راه را هم سيراب مى كند تا به دريا برسد , اين خاصيت آب زلال است كه
اصلا بدنبال تشنه مى رود تا سيرابش كند . سرش را به سنگ مى زند و تلاش و كوشش
مى كند كه خود را به تشنه ها برساند , و اما اگر اين آب رسوبى باشد همين كه
مى جوشد راه خود را مى بندد . بعد از چند سال در آن مزرع , تلى از سنگ پيدا شده
و همه آن سرزمين هاى سبز خشك مى شود و از او چيزى روئيده نمى شود . اين آب وقتى
زلال و صاف نباشد جلوى خودش را هم مى بندد , افكار و انديشه در دلها هم همينطور
است , اگر زلال باشد از جان مى جوشد , با زبان و قلم منتشر مى شود , به گوش و
چشم مى رسد و از آنجا به دلهاى ديگران مى رسد , لذا يكى از القاب عالم
( ماء معين)
است كه ريشه اصلى آن درباره حضرت ولى عصر سلام الله عليه است كه يكى از القاب
مبارك آن حضرت
( ماء معين)
است :
قل ارايتم ان اصبح ماء كم غورا فمن ياتيكم بماء معين
[8] .
ماء معين يعنى آب جارى , آبى كه چشم او را مى بيند . علم و عالم را
ماء معين مى گويند چون مانند چشمه زلال است كه مى جوشد . حرفى كه مى زند , چيزى
كه مى نويسد , علمى است كه از جان او تراوش كرده و به گوش و چشم شخصى رسيده
و او مى فهمد و به ديگرى مى گويد , ديگرى هم مى فهمد و به بعدى مى گويد . اين مانند
يك چشمه زلالى است كه بالاخره به اصلش مى رسد , و اما افكار و انديشه و خيالات
باطل مانند همان رسوبات و املاح معدنى اند كه همانجا قلب را مى بندند . كم كم
اين دل قسى مى شود . وقتى كه دل بسته شد نه چيزى از آنجا سرايت مى كند و به
ديگران مى رسد و نه حرف ديگران به آنجا مى رسد , نه حرف او در غير مؤثر است و
نه حرف غير در او مؤثر مى باشد . امام سجاد فرمود دلها در