است :
نعوذ بالله من سبات العقل [11] . به خدا پناه مى بريم از اينكه عقل بخوابد . اگر عقل بخوابد انسان چيزى
را تشخيص نمى دهد . و اگر نتواند درست حق را بيابد , عقلش ديگر كار نمى كند و
دركش تعطيل است .
( واتق الله ربك )
اگر چنانچه اين تعلقات گره است , انسان گره خورده قدرت حركت ندارد و اگر
حركت نكرد هرگز به مقصد نمى رسد . تنها عاملى كه اين گره ها را باز مى كند باطن
عبادت و عبادت با روح است .
نتيجه آزادى و بيدار شدن را در بيان ديگرى از امام صادق سلام الله عليه مى
بينيم كه حضرت فرمودند : ما دوست داريم كه شيعيان ما اين چنين باشند :
انا لنحب من شيعتنا من كان عاقلا فهما فقيها حليما مداريا صبورا صدوقا و فيا
[12] . ما آن شيعه اى را كه داراى اين فضائل برجسته علمى و عملى است دوست
داريم , او محبوب ما است . چگونه انسان به جائى مى رسد كه امام او را دوست
داشته باشد . آن گاه فرمود : انبياء عظام عليهم آلاف التحية و الثناء مكارم
اخلاق و اخلاق برجسته داشتند . اگر كسى اخلاق انبياء را دارد خدا را شكر كند و اگر
اخلاق انبياء را ندارد از خدا با تضرع و ناله و لا به طلب كند . همانطورى كه اگر
مريض است , از خدا شفا مى خواهد , اگر مقروض است , از خدا اداى قرضش را
طلب مى كند , گرفتاريهاى مادى دارد , از خداى متعال طلب گشايش مى كند , اگر
اين فضائل اخلاقى را فاقد است با تضرع از خدا بخواهد . فرمود : از خدا مسئلت
كند كه خدايا توفيق شجاعت به من بده , توفيق فقاهت به من بده , توفيق حلم و
صبر و بردبارى به من بده , و امثال ذلك .
عبدالله بن بكير كه از شاگردان امام ششم سلام الله عليه است عرض كرد : آن
مكارم اخلاقى كه انبياء دارند و اگر كسى داشت بايد شاكر باشد و اگر نداشت با
تضرع و لا به از خدا مسئلت كند , چيست ؟ قال :
الورع و القنوع و الصبر و الشكر و الحلم و الحياء و السخاء و الشجاع و الغيره
و البر و صدق الحديث و اداء