responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اسرار عبادات نویسنده : جوادی آملی، عبدالله    جلد : 1  صفحه : 292
جهنم و صراط و حساب و محكمه عدل خدا فرا مى رسيد , حضرت رسول ( ص ) مثل اينكه خبر حمله مى دهند : كانه منذر جيش [13] مى گويد : شايد صبح قيامت شد و يا اول مغرب قيامت مى شود , يا اگر كسى مرد كه قيامت صغراى او قيام مى كند , معلوم نيست كه قيامت چه وقت قيام مى كند . انسان مى بيند دفعتا وضع عوض شده است و در عالم ديگرى است كه كسى را نمى شناسد و آنچه را كه مى شناخت پشت سر گذاشت . اگر چشم انسان را ببندند و از شرق به غرب يا از غرب به شرق بياورند , طورى نيست , حتى اگر دفعتا او را سوار كنند و از مشرق زمين به مغرب زمين ببرند بالاخره آنجا هم همين مردم اند و نظامى كه حاكم بر شرق است همان نظامى است كه حاكم بر غرب است , آفتاب است , ماه است , مردم است , زندگى است , با يك تفاوت مختصر , اما با مردن دفعتا مى بيند وارد عالمى شد كه هيچ ارتباطى با عالم دنيا ندارد و مسائل ديگرى در آنجا مطرح است . فرمود : يا در بامداد و يا در شامگاه وارد قيامت مى شويد , بعد فرمود : من و قيامت مانند اين دو انگشت هستيم , من مى دانم قيامت چه خبر است , من مى دانم جهنم چه خبر است , من مى دانم صراط چيست , حساب چيست , ميزان چيست , بسيارى از افراد خودشان را فريب مى دهند , فرمود : اينها نمى دانند كه در آنجا چه كالائى و حرف چه كسى خريدار دارد . آنجا از انسان چه مى خواهند . بدنبالش هم همان اصل كلى حكومت اسلامى را فرمود : من ترك ما لا فلاهله و من ترك دينا فعلى والى .

در بحثهاى ديگر از حضرت رسول ( ص ) نشنيده ايم كه وقتى خواسته باشند سخنرانى كنند صورت مباركشان سرخ شده باشد . آيا در حمله ها اين چنين بود ؟ هفتاد الى هشتاد جنگ در اسلام واقع شده است كه با همه ضعفهائى كه مسلمين داشتند و هيچ جنگى , جنگ برابر نبود بلكه همه جنگها جنگ نابرابر بود , آيا حضرت ( ص ) وقتى مى خواستند جريان را اعلام كنند صورتشان سرخ مى شد ؟ مسلمين خرما را نصف مى كردند و مى خوردند و مشركان شتر مى كشتند و مى خوردند , اينها


[13]امالى , شيخ مفيد , مجلس 24 , حديث 1 و مجلس 23 , حديث 14 .

نام کتاب : اسرار عبادات نویسنده : جوادی آملی، عبدالله    جلد : 1  صفحه : 292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست