جهنم و صراط و حساب و محكمه عدل خدا فرا مى رسيد , حضرت رسول ( ص ) مثل اينكه
خبر حمله مى دهند :
كانه منذر جيش [13] مى گويد : شايد صبح قيامت شد و يا اول مغرب قيامت مى شود , يا اگر كسى
مرد كه قيامت صغراى او قيام مى كند , معلوم نيست كه قيامت چه وقت قيام مى كند
. انسان مى بيند دفعتا وضع عوض شده است و در عالم ديگرى است كه كسى را نمى
شناسد و آنچه را كه مى شناخت پشت سر گذاشت . اگر چشم انسان را ببندند و از
شرق به غرب يا از غرب به شرق بياورند , طورى نيست , حتى اگر دفعتا او را سوار
كنند و از مشرق زمين به مغرب زمين ببرند بالاخره آنجا هم همين مردم اند و نظامى
كه حاكم بر شرق است همان نظامى است كه حاكم بر غرب است , آفتاب است , ماه
است , مردم است , زندگى است , با يك تفاوت مختصر , اما با مردن دفعتا
مى بيند وارد عالمى شد كه هيچ ارتباطى با عالم دنيا ندارد و مسائل ديگرى در آنجا
مطرح است . فرمود : يا در بامداد و يا در شامگاه وارد قيامت مى شويد , بعد
فرمود : من و قيامت مانند اين دو انگشت هستيم , من مى دانم قيامت چه خبر است
, من مى دانم جهنم چه خبر است , من مى دانم صراط چيست , حساب چيست , ميزان
چيست , بسيارى از افراد خودشان را فريب مى دهند , فرمود : اينها نمى دانند كه
در آنجا چه كالائى و حرف چه كسى خريدار دارد . آنجا از انسان چه مى خواهند .
بدنبالش هم همان اصل كلى حكومت اسلامى را فرمود : من ترك ما لا فلاهله و من ترك
دينا فعلى والى .
در بحثهاى ديگر از حضرت رسول ( ص ) نشنيده ايم كه وقتى خواسته باشند سخنرانى
كنند صورت مباركشان سرخ شده باشد . آيا در حمله ها اين چنين بود ؟ هفتاد الى
هشتاد جنگ در اسلام واقع شده است كه با همه ضعفهائى كه مسلمين داشتند و هيچ
جنگى , جنگ برابر نبود بلكه همه جنگها جنگ نابرابر بود , آيا حضرت ( ص )
وقتى مى خواستند جريان را اعلام كنند صورتشان سرخ مى شد ؟ مسلمين خرما را نصف
مى كردند و مى خوردند و مشركان شتر مى كشتند و مى خوردند , اينها
[13]امالى , شيخ مفيد , مجلس 24 , حديث 1 و مجلس 23 , حديث 14 .