كسى كه( على بينة من ربه) قرار دارد شك نمى كند . اين كه مى بينيم احيانا
انسان گرفتار ترديد است براى اين است كه به ملكوت راه پيدا نكرده است , يك
عبادت صورى دارد و به سر عبادت نرسيده است . سر عبادت به ملكوت راه پيدا
كردن است و مشاهده ملكوت با يقين همراه است و چيزى در عالم گرامى تر و گرانتر
از يقين نيست . خدا اين يقين را به همگان مرحمت نمى كند بلكه به افراد خاصى
اعطاء مى كند . اگر ابراهيم خليل سلام الله عليه الان بود همان حرفى كه به بت
پرستان آن منطقه گفته بودند به ما نمى گفت ؟ آيا نمى فرمود :
( اف لكم و لما تعبدون من دون الله) [10] , اف بر شما و معبودهاى شما كه در بتكده هاى درون , آنها را مى پرستيد ؟
آيا ما به ميل خود عمل نمى كنيم ؟ اگر از ما تعريف كردند , خوشمان نمى آيد ؟
اگر يك انتقاد سازنده و سالمى نسبت به ما روا داشتند آيا بدمان نمى آيد ؟ ما
به خودمان چقدر علاقه منديم آنهم علاقه كاذب ؟ ما خود پرست هستيم يا نه ؟ اگر
حضرت خليل ( ع ) بودند به ما نمى فرمودند اف بر شما و آن هواهائى كه
مى پرستيدش ؟ ما اگر به ملكوت برسيم درون خودمان را مى بينيم , اگر درون خود و
ديگران را ديديم يك لحظه هم به غير خدا تكيه نمى كنيم , آن گاه مى شويم شيعه
ابراهيم خليل .
ان اولى الناس بابراهيم للذين اتبعوه و هذا النبى [11] . پيروان راستين
ابراهيم خليل , مؤمنان به آن حضرت و مؤمنان به خاتم انبياء صلى الله عليه و
آله و سلم اند . آنگاه انسان بر اساس آيه سوره اعراف دعوت خدا را لبيك
مى گويد و به ملكوت عالم راه پيدا خواهد كرد , بعد فرمود : آنها كه باطل را
تقويت مى كنند , متدين نيستند . ما نبايد اين احاديث را تطبيق بكنيم با آن
افرادى كه كفر و نفاقشان علنى است , آنها كه حسابشان روشن است .
ما همواره نبايد از محاسبه خود غافل باشيم . در هر حركتى ولو كوچك اگر باطل
را تقويت كرديم به همان اندازه از دين خدا فاصله گرفته ايم . اگر خداى