مى بيند . آنها كه چشمشان ضعيف است مثلا براى استهلال و ديدن هلال و ماه اگر به
پشت بام رفتند , مى گويند ما نگاه كرديم ولى نديديم : نظرت الى القمر و لم اره
, ولى آنها كه چشمشان قوى است و مى دانند ماه كجا طلوع و كجا غروب مى كند ,
آنها اگر استهلال مى كنند , نظر مى كنند و مى بينند . نظر آنها به رؤيت مى رسد و
نگاه آنها به ديدن ختم مى شود .
خداى سبحان در اين آيه كريمه ما را تشويق و يك عده را مذمت مى كند , كه چرا
به باطن عالم سرى نمى زنند . چرا درون عالم را نگاه نمى كنند كه ببينند . اگر
رؤيت و ديدن ممكن نبود , كه خدا ما را به آن دعوت نمى كرد .
( ملكوت) يعنى باطن ( , ملك) يعنى ظاهر . آنجا كه سبحان است جاى
ملكوت است :
فسبحان الذى بيده ملكوت كل شى ء [6] آنجا كه سخن از ملك است جاى تبارك است .
تبارك الذى بيده الملك [7] . بين ملك و ملكوت مثل ظاهر و باطن فرق است . ما را خدا دعوت كرد كه
شما
سرى به باطن عالم بزنيد و خود را ارزان نفروشيد . نه به خود اعتماد كنيد نه به
ديگرى . راه رسيدن به باطن عالم را راهيان اين راه و واصلان اين مسلك تبيين
كردند
. امام ششم سلام الله عليه كه خود از بهترين نمونه راهيان اين راه هستند و همچنين
امام پنجم , امام باقر سلام الله عليه راه رسيدن به ملكوت را به ما نشان دادند
.
مرحوم شيخ مفيد رضوان الله عليه بيانى را از احد هما يعنى يا امام باقر يا
امام صادق سلام الله عليهما نقل فرموده است كه فرمودند :
ويل لقوم لا يدينون الله بالامر بالمعروف و النهى عن المنكر من قال لا اله الا
الله فلن يلج ملكوت السماء حتى يتم قوله بعمل صالح , و لا دين لمن دان الله
بتقويه باطن , و لا دين لمن دان الله لطاعة الظالم . ثم قال : و كل القوم انها
هم التكاثر حتى زار وا المقابر
[8] . واى به حال كسى كه با امر به معروف و نهى از منكر دينشان را نسبت به
خداى سبحان و دين شان را