فالصورة صورة انسان و القلب قلب حيوان [3] . على عليه السلام فرمود : بعضى صورتشان صورت انسان است , اما سيرت و
حقيقتشان حقيقت حيوان است .
قيامت , باطن دنيا است و افراد هم بصورت باطنى شان محشور مى شوند . روى اين
اصل كه هر چيزى ظاهر و باطنى دارد , آخرت باطن دنيا است و انسان در آخرت
بصورت باطن هاى خود در مى آيد , لذا عده اى در آخرت بصورت حيوان و عده اى هم
بصورت انسان محشور مى شوند . و آنهائى هم كه بصورت انسان محشور مى شوند يكسان و
يكنواخت نيستند . بعضى فقط جلوى خود را نور مى دهند و بعضى هم
( يسعى نورهم بين ايديهم و ايمانهم) [4] , نورشان در جلوشان و طرف راستشان در حركت است كه هم آنها را نور مى دهد
و هم ديگران را نورانى مى كند و صحنه قيامت را هم نورانى مى نمايد .
در بهشت كه هوا و فضا روشن است , روشنائى فضاى آن بوسيله ماه و ستاره و
نورهاى ظاهرى نيست بلكه خود انسان است كه آن فضا را نور مى دهد . اينطور نيست
كه در خانه بهشتى چراغ و يا در فضاى بهشت آفتاب و ماه باشد , بلكه آفتاب و
ماه برچيده مى شود :
اذا الشمس كورت و اذا النجوم انكدرت [5] . هم ماه و هم آفتاب تيره مى شوند و هم ستارگان بساطشان را جمع مى كنند .
وقتى يك نور جديدى در فضا مى تابد مى گويند اين چه نورى است . مى گويند نور مؤمن
است كه از غرفه اى به غرفه ديگر مى رود . اين باطن انسان است , اين باطن
عبادت است . باطن نماز و روزه و جهاد و حج همان نور است . زيرا هر يك از
عبادات اسرارى دارند و اسرار عبادات هم عبارت از همان نورانيت هاى جهان
غيب است . اگر يك وقت خداى سبحان درباره بعضى تعبير فرمود :
( و جعلنا له نورا)
[3] فالصورة صورة انسان و القلب قلب حيوان لا يعرف باب الهدى .