يوسف [12] . من خيلى به نياكانم علاقمندم . مشتاق ديدار اجداد و پدر و برادرم
هستم , همانطورى كه يعقوب مشتاق ملاقات يوسف بود , من هم مشتاق ملاقات جد و
پدر و مادر و ديگر انبياء عظام الهى هستم . خواست تفهيم كند كه ما از مرگ
هراسى نداريم , زيرا افراد ناسازگار را رها مى كنيم و به حضور افراد سازگار , كه
انبياء الهى باشند , مى رويم .
در يكى ديگر از فرازهاى وصيت نامه آمده است :
كنت جارا لكم جاوركم بدنى ايام
. فرمود من يك چند صباحى همسايه شما بودم , منتها بدنم همسايه شما بود نه
روحم . روحم با شما نبود . باغى را كه وقف كرده بود , فرمود درخت ها را نفروشيد
بگذاريد اين باغ محفوظ باشد . مسائل مالى و سياسى را تبيين كرد . وصيت رسمى
اش را به امام حسن و امام حسين عليهما السلام واگذار فرمود . با حفظ اين معنا
كه حسن بن على سلام الله عليهما بايد به مقام شامخ امامت برسد . نسبت به همه
مردم توصيه فرمود كه نماز را فراموش نكنيد , ايتام را فراموش نكنيد .
بپرهيزيد از خدا در مورد نماز و ايتام . و مخصوصا بازماندگان شهداء . نسبت به
زيارت خانه خدا فرمود : خانه خدا را ترك نكنيد . اگر خانه خدا ترك شود و كسى
به زيارت خانه خدا نرود , خدا به شما مهلت نمى دهد , عذاب الهى نازل مى شود .
از اينكه حسنين سلام الله عليهما در محضر حضرت بودند , برنامه هاى خاصى براى
آنها معين كرده بودند كه چه شخصى همراه حضرت باشد و چه شخصى نباشد . چه وقت
بيايد چه وقت نيايد . و على بن ابيطالب سلام الله عليه مى دانست كه شهيد مى شود
و اين علم روى ولايت و باطن عالم است , و آن علم ولائى اثر شرعى ندارد و نيز به
ما فرمودند :
كن وصى نفسك .
هر كسى از شما وصى خودش باشد . وصى براى آن است كه مسئله تجهيز مرده را بعهده
بگيرد , براى آن نيست كه كارهاى مرده را بعهده بگيرد . كار خود را به