كارى كه بايد به خدا نسبت دهند به غير خدا نسبت مى دادند . بجاى اين كه خدا را
عبادت كنند , بت ها را عبادت مى كردند , نه اين كه مقدارى خدا و مقدارى بت ها
را عبادت مى كردند . بعنوان شرك در پرستش معتقد بودند يك مبدء جهان را آفريد
كه خداوند است و مبدء ديگر جهان را اداره مى كند . وصيت توحيدى آنست كه نه
كار را به خودت واگذار كن نه به غير خودت , كار را تنها از آن خدا بدان و
بدانيد كه تنها خداوند است كه عالم را تدبير مى كند . هيچ نعمتى بالاتر از نعمت
توحيد نيست و هيچ گناهى هم بدتر از شرك نيست :
ان الشرك لظلم عظيم [6] . آيا رواست كه انسان در تمام حالات هستى است در كنار سفره خداى واحد
بنشيند و غير خدا را بعنوان رب , مبدء اثر بداند , اين شرك , رسوائى دو جهان
را در بر دارد .
و محمد صلى الله عليه و آله و سلم فلا تضيعوا سنته .
بعد از توحيد رسالت پيامبر را حفظ كنيد و به وحى و نبوت پيامبر احترام بگذاريد
. سنت پيامبر را ضايع نكنيد . اخلاق و آداب پيامبر را محترم بشماريد . چيزى كه
از پيامبر نقل شده است او را گرامى بداريد . دينش را ضايع نكنيد .
بعد از آنكه راجع به اصل توحيد و اصل نبوت و دين خدا سفارش كرد , آنگاه
تاكيد فرمود :
اقيموا هذين العمودين و اوقدوا هذين المصباحين .
اين دو ستون را بپا بداريد : يكى توحيد , يكى نبوت . اين دو چراغ را هميشه روشن
نگاه بداريد , كارى نكنيد كه اين دو چراغ خاموش بشود . چراغ توحيد و چراغ وحى
. معاد به مبدء باز مى گردد , چون انسان در معاد به حضور خدائى مى رسد كه از آن
خدا نشات گرفت . اگر اين دو چراغ را روشن نگاه داشتيد عقل و شرع شما را مذمت
نمى كنند و اگر اين دو چراغ را خاموش نگاه داشتيد , هم عقل و هم شرع شما را
مذمت مى كنند .
انا بالامس صاحبكم و اليوم عبرة لكم و غدا مفارقكم .
من ديروز مصاحب شما و در بين شما بودم و شما هم با من بوديد , مانند شما بودم ,
قبل از ضربت