مى فرمايد تمام اين خواسته ها را ما به تو داديم . خواستى ما هارون را شريك كار
تو قرار بدهيم , داديم . هارون شريك موسى شد در مسئله رسالت , هدايت , ارشاد
ماموريت الهى . آنگاه رسول خدا به على بن ابيطالب سلام الله عليه فرمود : تو
نسبت به من همان سمتى را دارى كه هارون نسبت به موسى داشت : انت منى بمنزلة
هارون من موسى . همانگونه كه هارون شريك كار موسى بود , تو هم شريك كار من
هستى , بيگانه نيستى . و چون رسالت و برنامه رسول خدا همان قرآن كريم است ,
اخلاق رسول خدا هم همان قرآن كريم است , پس اگر كسى شريك رسول خدا شد يعنى
شريك قرآن شد و مانند آن طنابى است كه امامت را با حقيقت وحى مرتبط كرد ,
لذا ما در پيشگاه امام معصوم ( ع ) مى گوئيم تو شريك قرآنى . خواه امام زمان
خواه ائمه معصومين ديگر . على بن ابيطالب اول الامام و حجة بن الحسن , سلام الله
عليه آخر الامام عليهم افضل صلوات المصلين اينها شريك قرآن هستند .
على عليه السلام فرمود : من سخنگوى قرآن هستم . قرآن همه حقائق دارا است او را
به حرف در بياوريد . اما او با شما سخن نمى گويد و لكن من شما را از قرآن با
خبر مى كنم [26] . پس او مى شود شريك قرآن .
فضائل ديگر كه در برابر قرآن براى على بن ابيطالب كه حقيقت قرآن است نقل
مى كنند چندان مهم نيست . آن حضرت را بايد خيلى بالا ديد و بالا شناخت . بدنبال
اين چهار كلمه طيبه اى كه درباره اميرالمؤمنين گفته شده است , سعد بن ابى
وقاص مى گويد من يك كلمه خامسه و جريان پنجمى را هم نشان دارم . گفتند : بگو .
گفت : ما با رسول خدا عليه آلاف التحية و الثناء در حجة الوداع بوديم . وقتى
حضرت به غدير خم [27] رسيدند ايستادند :
امر مناديه فنادى فى الناس . من كنت مولاه فهذا على مولاه . اللهم وال من والاه و عاد من عاداه
[27]قال على عليه السلام
ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ينطق و لكن اخبركم عنه الا ان فيه علم ماياتى و
الحديث عن الماضى و دواء دائكم و نظم ما بينكم .
نهج البلاغه , خطبه 158 .