اجازه مى دهد كه شب و روز يك مقدار قرآن در خانه اش خوانده نشود . قرآن براى
اين نيست كه كسى را از زير قرآن رد كنند , وقتى قرآن مؤثر است كه انسان قرآن
را بخواند و بفهمد و عمل كند . فرمود با تلاوت قرآن خانه ها را روشن كنيد . كدام
خانه را ؟ اين خانه را كه در زمين است با ظاهر قرآن مى سازد . آن بيت المعمور
را كه در حقيقت قلب نورانى خود شما است , با فهميدن قرآن روشن كنيد . بگذاريد
در اين قلب جز ياد حق چيزى نباشد . چون هر كسى هر نعمتى پيدا كرده است همه را
از دولت قرآن دارد . اينطور نيست كه كسى قرآن را رها بكند و بتواند سرافراز
باشد . خانه اى كه در آن قرآن زياد خوانده شود , خيرش هم زياد است :
نوروا بيوتكم بتلاوة القرآن فان البيت اذا كثر فيه تلاوة القرآن كثر خيره
[34] . گاهى از يك خانه يك فرزند پيدا مى شود كه امت هاى دربند را رهائى
مى بخشد . انسان نمى داند كه خيرى كه خداى سبحان بخواهد مرحمت كند چيست . يك
استدلالى على بن ابيطالب سلام الله عليه در نهج البلاغه دارد , مى فرمايد :
اينقدر خود را ارزان نفروشيد , و سپس بعنوان يك تفكر منطقى استدلال مى كنند
:
مقدمه اول اين است كه : آيا خدا پيامبرش را گرامى داشت يا نه ؟ عزيزترين
بندگان پيش خدا پيامبر است و هيچ كرامت و عزت و حرمتى نبود , مگر آن كه
خداى سبحان به پيامبرش داد [35] .
مقدمه دوم : زندگى پيامبر بسيار ساده بود و حتى ايشان مدت ها گرسنه
مى خوابيدند
, چه در شعب ابى طالب و چه در غير آن , و اگر يك مالى از خديجه سلام
الله عليها رسيد در راه اسلام خرج شد و خود حضرت مصرف شخصى نكرد . در آن سه
سال شعب ابيطالب , اينها چه گرسنگى ها كشيدند , خدا مى داند .
بعد مى فرمايد : يا بايد مال داشتن كمال و شرافت باشد , پس بايد ملتزم
بشويد كه خدا پيامبرش را تحقير كرده , اين كه صحيح نيست , يا