1 چون انسان داراى سه بعد است آنچه از او صادر مى شود يا به آن معتقد و متصف
مى گردد از اين سه بعد بيرون نيست يعنى آنچه را كه اعتقاد پيدا مى كند به بعد
اعتقادى او و آنچه را كه به آن متصف و متخلق مى گردد به بعد اخلاقى و نيز عملى
كه انجام مى دهد به بعد عملى او برمى گردد .
2 آنچه كه از انسان صادر مى شود زنده است و او در برابرش مسئول مى باشد و
انسانى كه خود را مسئول و هر لحظه در برابر يك محكمه حاضر مى بيند مراقب و
محاسب اعمال خود مى باشد .
3 همانطوريكه براى انسان رقيبى قرار داده شده است كه وظيفه او مراقبت از
اعمال و رفتار وى است خود انسان نيز بايد اولا مراقب همه افعال خود باشد و
ثانيا حسابرسى نمايد كه در صورت مشاهده خطاء و خلاف استغفار نموده و جبران
نمايد و اگر اعمالش صواب و وفاق بود خداى را شكر كند .
3 وسايل انجام كار در دنيا اسباب و انساب و پيمان هاى دوستى است ولى در
قيامت اولا نه علل و اسباب در اختيار انسان است و نه خويشاوندى و قوم و قبيله
و دوستى و پيمان نقشى دارد .
4 افرادى كه دوستى آنها براساس تقوى نباشد در قيامت بصورت دشمن يكديگر ظهور
مى كنند .
5 دنيا همانند مار است كه پشتش نرم و ملايم مى باشد ولى در باطن آن سم است .