اكرم ( ص ) رسيده است كه فرمود( :
حب الدنيا رأس كل الخطيئة
) [1] . دوستى دنيا سرمايه و سرآغاز هر خطيئه و انحراف و لغزش و غفلت است
.
لذتها , انسان را به خود مشغول مى كند . انسان وقتى بداند هدفى بلند در پيش
دارد و راهى طولانى , به اين لذت ها سرگرم نمى شود به هر اندازه كه هدف يادش
برود , سرگرمى اش بيشتر خواهد بود و همچنين به هر اندازه كه بيشتر سرگرم باشد
بيشتر از ياد هدف غافل مى ماند . لذا قرآن كريم براى اين كه اين خطر پيش نيايد
, يعنى انسان بر اثر سرگرمى به لذت هاى زودگذر از آن هدف والا و بزرگ عقب
نماند , جريان قارون را مطرح كرده كه نمونه بارزى است در اين موضوع . اما چرا
قارون مبتلا به اين درد شد و ديگر آن كه ديد مردم و كوته نظران در برابر اين
زرق و برق هاى فريبنده چه بود و خردمندان چه نظر مى دادند , اين ها مطالبى است كه
قرآن بيان فرموده است .
در سوره مباركه قصص ابتداء خط كلى را ترسيم كرده , مى فرمايد : اولا اين لذايذى
كه در دسترس شماست متاع دنياست . مبادا اين ها سرگرم تان كند . در كنار دنيا و
پس از آن آخرتى است جاويد و هميشگى .
دنيا به معناى پست تر مى باشد و بدين جهت به اين عالم , دنيا مى گويند . زيرا
كه از همه عوالم پست تر و نازل تر است . عالمى از دنيا پست تر و فرومايه تر
نمى باشد . از بيانات اميرالمؤمنين ( ع ) اين است كه از پستى دنيا همين بس كه
([
لايعصى الله الا فيها ولا ينال ما عندالله الا