لذا وقتى خداوند به حضرت مسيح (ع) مى فرمايد : (( اذكر نعمتى عليك و على والدتك
اذ ايدتك بروح القدس
)) )1( با آنكه به افراد عادى دستور تذكر نعمت مى دهد يكسان نخواهد بود و
معيار اين تفاوت هم در تفاوت مذكورها نهفته است چنانكه قبلا بيان شد .
چون ذكر خدا بنوبه خود عبادتست و عبادت داراى مراتبى است قهرا ذكر هم داراى
درجات خواهد بود , چنانكه گذشت بطورى كه ذكر بعضى متذكرها از هراس سلطه الهى
است لذا همواره به ياد خداوند قهار بوده و از دوزخ و وقود و سجين و غل و زنجير
جهنم سخن مى گويند و ذكر بعضى از ذاكران از اشتياق به بهشت نشأت گرفته و هماره
از بوستان و نهرها و فواكه و كوثر دم مى زنند , و ذكر گروه سوم كه از احرارند
برتر از ترس دوزخ يا آز به بهشت مى باشد بلكه از شوق به لقاى حق ناشى است .
گر مخير بكنندم به قيامت كه چو خواهى
{ دوست ما را و همه نعمت فردوس شما
را
)2(
تكامل انسان در پرتو ذكر حق
ذكر نعمت حق , سبب مزيد نعمت مى شود زيرا ذكر نعمت به نوبه خود شكر منعم
است و شكر نعمت , مايه افزودنى آن مى گردد . (( لئن شكرتم لازيدنكم )) )3(
- (( الحمدلله الذى جعل الحمد مفتاحا لذكره و سببا للمزيد من فضله )) )4(
معناى مزيد نعمت آنست كه خداوند بياد افزايش نعمت هاى كسى است كه بياد
نعمت هاى او باشد ولى ذكر حق , سبب مى گردد كه خداوند مذكور بياد خود عبد باشد
و گوهرذات او را بياد آورد و درون هستى وى را