مى شود . حال اگر مؤمن جان و مالش را به خدايش فروخت , خداوند مالك جان و مال
او مى شود . و اكنون كه خداوند مالك جان و مال او شد تصرفات انسان در ملك حق
تعالى يعنى جان و مال بايد با اجازه و دستور صاحب آن كه خداوند است باشد .
صاحب جان و مالك مال مى گويد اين جان و مال را در جبهه صرف كن( .
يقاتلون فى سبيل الله
) [1] . اگر مال , مال اوست مى گويد در پشت جبهه مصرف كن چون كه آن را در
برابر بهشت ابد فروخته يى . اين چنين است نقش معاد در مسئله دفاع و جهاد .
اين است تأثير ياد آخرت در قيام عليه ظلم و ادامه نبرد عليه ظالم . بنابراين
انسان مؤمن جان و مالش را به خداوند تبارك و تعالى فروخته است و در نتيجه
ديگر مالك جان و مال نمى باشد و خريدار آن كه خداوند است مالك اين كالا مى باشد
. لذا انسان مؤمن بايد آن را در مسير رضاى خدا و اوامر او صرف نمايد و آن هم
مصرف در جبهه و پشت جبهه است و اگر چنين نكرد بديهى است كه غاصب جان و مال
است , حياتش غصبى است , لقايش غصبى است . زيرا به گونه يى زندگى و تصرف
مى كند كه مالك آن جان و مال , رضايت نمى دهد( .
فيقتلون و يقتلون
) . انسان به ميدان نمى رود كه حتما كشته بشود , يقتلون را مقدم بر يقتلون ذكر
نمود . انسان اگر بكشد و پيروز برگردد ثواب او كمتر از شهيد نيست . پس
خريدار , خدا , فروشنده , مؤمن , كالا , جان و مال , قيمت , بهشت ابد .
پنجم شاهد و گواه : مى فرمايد( :
و عدا عليه حقا فى التورية و الانجيل والقرآن
) [2] . موسى كليم ( ع ) شاهد اين داد و ستد است .