نام کتاب : سکولارها چه مي گويند؟ نویسنده : قطب، محمد جلد : 1 صفحه : 1
مقدّمه
سكولاريستها مدّتي است حمله گستردهاي را بر ضدّ حاكميت
دين اسلامو بر ضد مسلماناني كه خواستار حاكميت اسلاماند آغاز
كردهاند و در اينزمينه چنان تلاش ميكنند كه گويا خطر بزرگي را كه
نزديك است نابودشانكند دفع ميكنند. در اين حمله، دموكراسي را
جايگزين اسلام ميسازند و درسخنانشان «پلوراليسم» و «دگرانديشي» و
«آزادي سياسي» و «گردشحكومت» را زياد تكرار ميكنند.
شگفتآور اين است كه بسياري از اين سكولاريستها در دوران
قدرت وسلطه كمونيسم، كمونيست بودند. وقتي كه كمونيسم با سرعت از
هم فرو پاشيد،آنان لباس «دموكراسي» پوشيدند و چنان منادي آن شدند
كه گويا از همانكودكي از مناديان دموكراسي بودهاند. در دوراني كه
به كمونيسم عقيدهداشتند، از مخالفان «تكثّر حزبي» بودند. و همه فساد
را در آن ميديدند، امّاهمين كه كمونيسم سقوط كرد و نياز پيدا كردند
كه خود را بپوشانند، همانجامهاي را به بر كردند كه تا ديروز مخالف
آن بودند و آن را لعن ميكردند.
همچنين شگفتآور است كه آنان با اجراي دين، با اين ادعّا
مخالفتميكنند كه پياده كردن اسلام، به مردم اين آزادي را نميدهد
كه به «حقوقسياسي» خود برسند و به جناح مخالف، فرصت بيان مواضع
نميدهد و به«ديگران» احترامي قائل نيست ... درحاليكه خودشان تا
ديروز از جدّيترينكمك كاران حكومت نظامي بودند كه نَفَس مردم را
ميبريد و مخالفان راسرسختانه سركوب ميكرد و انديشه خود را به شيوه
فرعوني بر مردم تحميلميكرد، فرعوني كه ميگفت: «من جز آنچه عقيده
خودم است به شما ارائهنميدهم و جز به راه درست، راهنماييتان
نميكنم» و انديشه «گردشحكومت» را گناهي زشت ميدانست كه جز بر دل
خيانتكارانِ ياغي نميگذردو زندانها و بازداشتگاهها را از هزاران مرد و
زن و پير و جوان پر ميكرد و باشيوههايي آنان را شكنجه ميكرد كه
نمونههايش جز در دادگاههاي تفتيشعقايد، در تاريخ نظير نداشت.
آنچه اين شگفتي را ميزدايد يا از آن ميكاهد، اين است كه
انسان دريابدمحرّك اساسيِ سكولاريستها ناخوشنودي و نفرت آنان از
اسلام و اجرايآن است. از اين رو موضعگيري آنان از هر پايگاهي است
كه بر ضدّ اسلام ومسلمانان موضع بگيرند، با صرف نظر از طبيعت آن
پايگاه و حقيقت افكار آنو تا وقتي در اين موقعيتاند، برايشان مهّم
نيست كه مواضع خود را ازچپترين چپها به راستترين راستها تغيير
دهند و در زمره جناح مخالفاسلام و مسلمانان باشند و با آنان در حمله
به اسلام و مسلمين مشاركت كنند.
ولي ما از همه اينها چشم ميپوشيم و با همه توان وارد بحثي
صرفاً علمي وموضوعي و آرام با سكولاريستها ميشويم، تا با هم به
حقايقي علمي وموضوعي برسيم كه تيرگي و ابهام را بزدايد كه بر
بسياري از انجمنهاي بحثميان مسلمانان و سكولاريستها در دوره اخير
سايه افكنده و در پايان همجايي نرسيده است، چرا كه بيش از آنكه
يك بحث موضوعي باشد، يك نبردانديشه بوده است و وقتي كه براي هر
گوينده تخصيص مييافته، چند دقيقهبوده كه گنجايش يك بحث حقيقي را
نداشته است و حدّاكثر، ميشده كه يكنگاه گذرا در يكي از جزئيات
موضوع، مطرح گردد.
براي انجام اين گفتگوي در حدّ توان آرام، فرض ميكنيم كه
همه مردممخلص و جوياي حق و در پي خيراند، با همه اختلاف نظرهايي
كه دارند.سپس با هم در مورد دليلي كه به حق و صواب ميرساند، بحث
علمي ميكنيم وهرگاه آن دليل را يافتيم به آن گردن مينهيم و از
آن روي برنميگردانيم و دراين گفتگو، به ادبي آراسته ميشويم كه
خداوند، پيامبرش را آموخت تا بامخالفان از آن شيوه پيروي كند، با آن
كه حضرت به حقانيت خويش اطمينانداشت. خداوند به پيامبرش فرمود
كه به آنان بگويد: «ما يا شما، بر هدايت يادر گمراهي آشكاريم»، و
اين سخن حق كه فرمود: «مردم همه يك امّتبودند، پس خداوند
پيامبران را بشارت دهنده و بيم دهنده برانگيخت و همراهآنان كتاب
را به حق فرو فرستاد، تا در ميان مردم در آنچه كه در آن
اختلافدارند داوري كند. و در آن (كتاب) جز كساني كه به آنان داده
شده بود،اختلاف نكردند، پس از آنكه بينّات بر ايشان آمد، اين از
روي ستم در ميانخودشان بود. پس خداوند، به اذن خود، مؤمنان را به
آنچه از حق كه اختلافداشتند هدايت كرد، و خداوند هر كه را بخواهد،
به راه راست هدايتميكند».
نام کتاب : سکولارها چه مي گويند؟ نویسنده : قطب، محمد جلد : 1 صفحه : 1