نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 89
اتو تصريح مىكند كه احساس يك موجودِ مينوى، كه به نحو عينى با
آن مواجه مىشويم، بايد به عنوان يك داده مستقيم در نظر گرفته شود، و احساس
وابستگى، كه شلايرماخر آن را اصيلترين حال دينى مىشمرد، نتيجه و برآمده
از آن است.[1]
عينيت تجربه مينوى بر اساس مفاهيم الاهياتى
عينيت ادعا شده در مورد تجربه مينوى، يك درونمايه و مضمون
الاهياتى نيز دارد كه با آن پيوند مىخورد. به تعبير الاهياتى، تجربه مينوى
تجربهاى از لطف و رحمت خداوند، و در واقع، نوعى دريافت وحى است. اتو
تصريح مىكند كه روان شناسى دين و تاريخ دين بايد تاريخ لطف و رحمت
خداوند[2] باشد.[3] تجربه مينوى، فقر ارزشى انسان را با نشان دادنِ ارزشِ
متعالى آن موجودِ برين، آشكار مىسازد و بدين وسيله، فقر و فقدان ارزش
مغلوب مىگردد و انسان مىتواند در پناه آن ارزش متعالى، از پستى به در
آيد. آنچه موجب مىگردد آدمى از اين لطف الهى بهرهمند گردد، ايمان است.
ايمان موجب مىشود استعدادى مستقل براى معرفت در انسان شكوفا گردد؛ يعنى
عنصرى ماتقدم در روح انسان كه توسط آن، آدمى حقيقت برتر از حس را در
مىيابد و ادراك مىكند و در اين راه، با روح قدسى در قلب متحد مىگردد.[4]
از اين نظر، اتو از لوتر و تعاليم وى در باب ايمان مسيحى و نقش آن
در معرفت آموزى، سخت متأثر است. لوتر ايمان را به عنوان قوه معرفت بخش
يگانه، براى آگاهى از حقيقت خداوند معرفى مىكند كه نيرويى است متمايز از
استعدادهاى طبيعى آدمى براى فهميدن. نقش ايمان، همانند نقش synteresis [5]
در نظريه معرفتِ عرفان است، همان چيزى كه آگوستين آن را معلم باطنى[6]
مىخواند. اينها همه نيروهايى هستند كه به گفته