نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 56
همخوانى فوقالعادهاى با آراى ار. ار. مارت[1] در اين زمينه
دارد. او در كتاب آستانه دين[2] كه در سال 1914 انتشار يافت - از
ديدگاههاى تايلر و فريزر به اين دليل كه ذهن انسانهاى اوّليه را بسيار
عقلانى و غيرعاطفى به شمار مىآورند، انتقاد كرد. مارت نيز همانند اتو
معتقد است دين نه محصول خرد، بلكه محصول حالات عاطفى نفس است.
نظريه مارت در برابر نظريه عقلگرايان قرار مىگيرد كه منشأ دين را
جست وجوى انسان در علل نامعلوم پديدهها مىدانند. او با استناد به
پژوهشهاى مردمشناختى خود، معتقد است سرچشمه دين، احساس حضور يك قدرت يا
نيروى شگفتانگيز و رازآميز از سوى اقوام ابتدايى است، كه آن را «مانا»
مىنامد.
مقايسه ميان نظريه اتو و مارت مىتواند روشنگر باشد، به ويژه كه
اتو به مشابهت فوق العادهاى ميان آراى خود با ديدگاههاى او تصريح كرده
است. به عقيده مارت، احساس اقوام ابتدايى، در برابر چيزهايى كه مانا دارند،
آميزهاى از هراس، اعجاب و جاذبه است، آميزهاى كه با اصطلاح «ابهت» آن را
بيان مىكند. مانا در بسيارى از چيزها رخنه كرده، محدود به امور معينى
نيست، هرچند كه برخى چيزها بيشتر از امور ديگر، مانا دارند. آن نوع
چيزهايى كه ممكن است مانا داشته باشند، عبارتند از امور مربوط به مناسك،
افراد قدرتمند يا مهم، واژههاى خاص، جسدها، نمادها، محلها و جايگاهها،
صخرهها، سنگها، درختان، گياهان و جانوران خاص.[3]
به عقيده مارت، آنچه در بطن مانا نهفته است، بيشتر نگرشى عاطفى
است تا مفهومى عقلى، هرچند چنين نگرشى شامل عناصرى است كه احتمال دارد
مآلاً جنبه عقلى پيدا كنند. از نظر او از ميان همه واژگان انگليسى، واژه
awe (خوف و هيبت) بيش از همه، احساس بنيادين دينى را بيان مىكند.
بنابراين، هيبت، هسته آگاهى دينى ابتدايى را تشكيل مىدهد و واكنش انسان به
نيروهاى اسرارآميز نهفته در محيط او است. مارت به
[1] رابرت رانولف مارت (1866 - 1943) مردمشناس
انگليسى و استاد دانشگاه آكسفورد، رويكردى تازه در مطالعه دين ابتدايى
ارائه كرد. او كوشيد به جاى تبيين پديده دينى، به توصيف آن بپردازد و توجه
خود را به تحليل روان شناختى دين ابتدايى معطوف دارد. هدف او - به گفته
خودش - «بيان نوعى از تجربه دينى دور از دسترس و بيگانه با ما به زبانى است
كه وجدان و آگاهى ما قادر به شناسايى آن باشد، به گونهاى كه ماهيت آن
چيزى كه بدين نحو بيان شده است، به آشكارترين صورت ظاهر گردد.» (ر. ك: جان
مك كوارى، تفكر دينى در قرن بيستم، ص 315 – 316).