نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 190
هدايت الهى روشن نشده است. از اين رو، تعبير و تفسير آن به
گونهاى كه با شنيدههاى اهل نظر و فكر رسمى موافق افتد، براى اهلاللّه
دشوار و سخت است»؛[1] اما اگر عقلبهنور الهى منور باشد، با توسعه و
بازسازى نظام فلسفىِ نوين مىتوان حقايقى مانندوحدت وجود را نيز از طريق
براهين عقلى اثبات و تبيين كرد. ملاصدرا در شرحهدايه اثيريه مىنويسد:
در باب وحدت وجود گفته شده كه فهم آنطورى وراى طور عقل است؛ اما
من كسى ازفقرا را (قطعاً مقصود، شخص گوينده است) مىشناسم كه معتقد است فهم
اين مسأله در طور عقل است و بر اين مطلب، در برخى از كتابها و رسالههايش
برهان اقامه كردهاست.[2]
البته همواره كسانى بودهاند كه پاى استدلاليان را چوبين
مىدانستهاند كه نمىتوان بر آن تكيه و اعتماد كرد؛ اما سخن در آن است كه
آنچه به نام عرفان نظرى موسوم و تأسيس آن به ابنعربى منسوب است، سير
تاريخىاش به سمت عقلانى ساختن نظام هستىشناسانهاى است كه مشهود عارف
قرار مىگيرد.
البته همينجا يادآور مىشويم كه حتى كسانى چون صدرالمتألهين اذعان
دارند وبلكه با برهان فلسفى به اثبات رساندهاند كه هستى را، چنان كه هست،
اساساً با ابزار عقل و به مدد مفاهيم و علم حصولى نمىتوان شناخت. بدين
معنا، كشف از حقايق امور، آنگونه كه در واقع هستند، همچنان طورى وراى طور
عقل باقى مىماند و به گفته قيصرى:
طور المعرفة فوق طور الإِدراك العقلي، و هو الكشف عن حقائق الأُمور على ماهىعليه.[3]
در واقع، اصول هستىشناسانه صدرالمتألهين، گرچه تماماً بر اساس روشى
استدلالى و عقلانى تبيين و اثبات شدهاند، اما در نهايت، اين نتيجه را به
دست مىدهند كه شناسايىحقيقت هستى جز از طريق علم حضورى كه مرتبهاى از
آن، تجربه عرفانى را تشكيل مىدهد، ميسر نيست.