نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 185
خود را بزرگتر از آنچه در واقع هست، ديده است. و از اين جهت مىتواند منكر ديدن چهره خود در آينه شود.
از سوى ديگر، مىداند كه اين تصوير از چهره او، نه درون آينه است،
نه ميان او و آينه و نه بازتابى از شعاع چشم به صورت ديده شده در آن از
خارج؛ زيرا اگر اين گونه بود، چهره خود را به اندازه واقعى آن و همانگونه
كه بود مىديد. پس اين صورت چيست، و محل آن كجاست و كار آن چيست؟ بنابراين
مىتوان گفت كه آن، هم منفى است و هم مثبت، هم موجود است و هم معدوم، هم
معلوم است و هم مجهول.[1]
بحث درباره عالم خيال و ويژگىهاى آن در مكتب ابنعربى، فصلى بسيار
دامنهدار است. در اينجا همين اندازه اشاره مىكنيم كه تابعان و شارحان
تفكر ابنعربى مىكوشند حقايق موجود در اين عالم را به گونهاى توضيح دهند
كه نافى قانون تناقض نباشد. عالمبرزخ از آن جا كه حايل ميان دو عالم
كاملاً متفاوت عقلانى و جسمانى است، نه كاملاً روحانى است و نه كاملاً
جسمانى، بلكه از جهتى شبيه اين و از جهتى شبيه آن بوده، پارهاى از احكام
هر دو را دارد. همين امر موجب شده كه در توصيف آن، با تسامح، احكامنفى و
ايجاب هر دو صادق آيد و موهم اجتماع نقيضين گردد؛ اما در حقيقت، تناقضى در
آن نيست.[2]
طورى وراى طور عقل نزد تابعان و مفسران ابنعربى
تلاش شارحان و تابعان ابنعربى بر آن است كه عقل و كشف را هر چه
بيشتر به يكديگر نزديك سازند، و اين كار نه با فرود آوردن منزلت كشف،
بلكه با فرا بردن شاهين عقل و انديشه صورت مىپذيرد.
عقل ناقص و مشوب به وهم و آميخته با غلط و خطا ممكن است به
نتيجهاى برسد كه برخلاف مشهود عارف باشد؛ اما عقل ناب و برهان حقيقى (و نه
شبه برهان) هرگز آنچه را عارف يافته، محال نمىشمارد. البته اين امكان
وجود دارد كه انديشمندان عارف، در